part

part 91
سوزومه: اوم خب بعدی
ری: بعدی امور مالی
سوزومه: کارش چیه
ری: خب افراد این شاخه برنامه ریزی های طولانی مدت رو می اموزن و با کمک اطلاعات شرکت وبرنامه ریزی های طولانی به شرکت و افراد کمک میکنن
سوزومه: مثل کارول
ری: اره.... خب بعدی تجارت بین المللی که با تجارت با کشور های دیگه و سیاست های پولی بین المللی سرو کار دارن
سوزومه: اوم پس کارسون تغریبا با شاخه فروش یکیه
ری: اره..... خب دیگه سوال نداری
سوزومه: نه دیگه بسه خسته شدم
ری: اوکی تو برو یکم استراحت کن منم یه کوچولو کار دارم
سوزومه: اوکی
رفتم بیرون از دفترو یه قهوه خورد تا ری اومدو منو رسوند رفتم اتاقمو لباسام رو با لباس راحت عوض کردم رفتم پایین جنیور روی کاناپه خوابیده بود یه پتو اوردمو گذاشتم روش یه نگاه به میز کردم دیدم پاکت مهمونای خودشو اماده کرده رفتم اشپزخونه و یه فنجون قهوه برداشتمو سر میز نشستم و شروع کردم به نوشتن اسامی روی پاکت ها بعد یک ساعت تموم شد رفتم اتاقمو درسای این هفته و جلسه اینده رو مرور کردم ساعت حوالی 12 بود که روی تخت ولو شدم
«صبح»
با الارم گوشیم بیدار شدمو روتیم روزانمه انجاو دادمو اماده شدم رفتم پایین برای صبحونه جنیور هم بعد من اومد
جنیور: گود مورنینگ بیبی
سوزومه: صبح بخیر
جنیور: سرحال بنظر نمیای دیشب دیر خوابیدی
سوزومه: اره
جنیور: زیاد به خودت فشار نیار
سوزومه: امشب قرار برم ژاپن نمیخوام از مدرسه عقب بیفتم
جنیور: میخوای منم بیام
سوزومه: نیاز نیست
جنیور: احساس خطر کردی سری بهم خبر بده
سوزومه: تو از امریکا میخوای پاشی بیای....... تا بیایدهم خطر کار خودشو کرده
جنیور: پس من باهات بیام بهتره
سوزومه: جنیور بس کن اولین بار نیست دارم میرم و همچنین کشور غریبی نمیرم میرم خونمون کلی ادم دورمن
جنیور:اوکی........... ولی راستی را داری خودت میری میتونی پست یا تماس بگیری دعوتشون کنی
سوزومه: کار دیگه هم دارم.......... میخوام هارو رو بیبینم
جنیور: هارو؟
سوزومه: پسر دایمه تازه از کانادا اومده میخوام برم ببینمش
جنیور: اوم
سوزومه: راستی جنیور شرکتت تو چه زمینه ایه
جنیور: پوشاک زنانه
سوزومه: عالیه
جنیور: چطور
سوزومه: راستش ما میخوایم یه پروژه ای رو برای تبلیغات برای شرکت انجام بدیم
جنیور: شرکت ری؟
سوزومه: اوم
جنیور: عالیه