ازت متنفرم اوسامو
چویا....
سکوت کردم دنبالش راه افتادم داشت به سمت اسکله میرفت.....نکنه بخواد خودشو بندازه
چویا:دازایییییییی
دازای:؟؟....چیشده؟ چرا دادو بیداد میکنی؟
چویا:سمت اسکله نرو خطر ناکه دم صبحه الانم خلسه مافیاست که شروعه شه بیا برگرگردیم
دازای:باشه کوتوله جیغ جیغوی من
چویا:بهم نگو کوتوله....
دازای:باشه کوتوله
بعد حرفش دوید که منم پشت سرش دیدم لعنتی سریعه... تا خوذ مافیا دویدیم بلاخره رسیدیم.....سری رفتیم داخل اتاق جلسه...عو ۳۰ دقیقه زود رسیدیم....
دازای:چوجو
چویا:ها
دازای:احساس نمیکنی زود اومدیم؟
چویا:اهوم
دازای:پس نطرت راجب شیطونی چیه
چویا :اصلا
دازای: چوچووو.....
نق نق کنان اومد سمتم که پام به پایه...میز خزو و عقبی روی میز افتادم که د.......
____________________________________________________
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک
سکوت کردم دنبالش راه افتادم داشت به سمت اسکله میرفت.....نکنه بخواد خودشو بندازه
چویا:دازایییییییی
دازای:؟؟....چیشده؟ چرا دادو بیداد میکنی؟
چویا:سمت اسکله نرو خطر ناکه دم صبحه الانم خلسه مافیاست که شروعه شه بیا برگرگردیم
دازای:باشه کوتوله جیغ جیغوی من
چویا:بهم نگو کوتوله....
دازای:باشه کوتوله
بعد حرفش دوید که منم پشت سرش دیدم لعنتی سریعه... تا خوذ مافیا دویدیم بلاخره رسیدیم.....سری رفتیم داخل اتاق جلسه...عو ۳۰ دقیقه زود رسیدیم....
دازای:چوجو
چویا:ها
دازای:احساس نمیکنی زود اومدیم؟
چویا:اهوم
دازای:پس نطرت راجب شیطونی چیه
چویا :اصلا
دازای: چوچووو.....
نق نق کنان اومد سمتم که پام به پایه...میز خزو و عقبی روی میز افتادم که د.......
____________________________________________________
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک
- ۱.۳k
- ۰۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط