سوختنم را دیدی و خندیدی

سوختنــم را دیــدی و خنــدیــدی . . ‌.

خنـــده ات را دیــدم و سـوختـــم . . .

خنـــده هـایـم را خـواهــی دیــد . . .

دیــدار مــا . . ‌‌.

بـــه وقــت سوختنـــت ......
دیدگاه ها (۳)

قلبـت را بـه جـای مغــزم بگـذار . . ‌.کــه انســان بــا فکــ...

تنهاهنگامی که خاطره ات را می بوسمدرمی یابم دیری است که مرده ...

هـزار کــوه غمـم رو بـه دره ای سکــوت . . .گــران تـریـن غــ...

روزهای رفته که برنگشتدعاها که اثر نکردفاصله‌ها که پر نشدخواب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط