اگر چانگبین ایدل نمیشد چه شغلی داشت
اگر چانگبین ایدل نمیشد چه شغلی داشت ؟
چانگبین یه راننده ی خیلی خفنه . اون همیشه تو مسابقات سرعتی ماشین شرکت میکنه و تاحالا یک بار هم نباخته .
اون هیچ ترسی از خطر نداره و همیشه با بیشترین سرعته .
با اینکه چانگبین از سن کم رانندگی سرعتی رو شروع کرد تا الان نه سلیقه اش فرق کرده نه ترسیده
اکثر کشور ها رسما سرش دعوا میکنن اما اون تو کره مونده و معتقده اگرم قراره یه موفقیتی بیاره ، اگر برای کشور خودش بیاره بهتره .
سناریو : شما با دوستای پسرتون اومدین برای تماشای مسابقه ماشین سواری سرعتی و همینطور انجام مسابقه تفریحی . البته شما هیچ علاقه ای نداشتین و صرفا بخاطر دوستاتون اومده بودین و موقعی که دوستاتون برای صحبت کردن و امضا گرفتم از چانگبین رفته بودن ، شما بی حوصله دور تر از اونا وایساده بودین و با گوشیتون کار میکردید ناغافل از اینکه چانگبین مدام به شما نگاه میکنه . مشغول کار با گوشیتون بودید که سایه کسی روتون افتاد . به رو به روتون نگاه کردین و چانگبین رو دیدین که میگفت : من دلم نیخواد با این خانوم زیبا مسابقه بدم .
بعد از مسابقه شما با چانگبین .
همه تعجب کرده بودن ، چانگبین برای اولین بار در هشت سال کارش باخته بود ، اونم به یه دختر نامعلوم که برای دومین بار بود که سوار ماشین های سرعتی میشد .
مردم و دوستاش دورش جمع شده بودن که یکی گفت : تو از قصد باختی نه ؟ چرا اخه؟
چانگبین هم با نیم نگاهی به شما گفت : میخواستم لبخند بعد برد خوشگلشو ببینم
دارم فکر میکنم ورژن ورزشکاریشم بنویسم ، نظر شما چیه ؟
#چانگبین #سناریو #فیکشن
چانگبین یه راننده ی خیلی خفنه . اون همیشه تو مسابقات سرعتی ماشین شرکت میکنه و تاحالا یک بار هم نباخته .
اون هیچ ترسی از خطر نداره و همیشه با بیشترین سرعته .
با اینکه چانگبین از سن کم رانندگی سرعتی رو شروع کرد تا الان نه سلیقه اش فرق کرده نه ترسیده
اکثر کشور ها رسما سرش دعوا میکنن اما اون تو کره مونده و معتقده اگرم قراره یه موفقیتی بیاره ، اگر برای کشور خودش بیاره بهتره .
سناریو : شما با دوستای پسرتون اومدین برای تماشای مسابقه ماشین سواری سرعتی و همینطور انجام مسابقه تفریحی . البته شما هیچ علاقه ای نداشتین و صرفا بخاطر دوستاتون اومده بودین و موقعی که دوستاتون برای صحبت کردن و امضا گرفتم از چانگبین رفته بودن ، شما بی حوصله دور تر از اونا وایساده بودین و با گوشیتون کار میکردید ناغافل از اینکه چانگبین مدام به شما نگاه میکنه . مشغول کار با گوشیتون بودید که سایه کسی روتون افتاد . به رو به روتون نگاه کردین و چانگبین رو دیدین که میگفت : من دلم نیخواد با این خانوم زیبا مسابقه بدم .
بعد از مسابقه شما با چانگبین .
همه تعجب کرده بودن ، چانگبین برای اولین بار در هشت سال کارش باخته بود ، اونم به یه دختر نامعلوم که برای دومین بار بود که سوار ماشین های سرعتی میشد .
مردم و دوستاش دورش جمع شده بودن که یکی گفت : تو از قصد باختی نه ؟ چرا اخه؟
چانگبین هم با نیم نگاهی به شما گفت : میخواستم لبخند بعد برد خوشگلشو ببینم
دارم فکر میکنم ورژن ورزشکاریشم بنویسم ، نظر شما چیه ؟
#چانگبین #سناریو #فیکشن
- ۱.۸k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط