بر عشق توام نه صبر پیداست نه دل

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل
دیدگاه ها (۵۸)

ﺣﺴﺎﺩت ﻣﯿﮑﻨم ﮔﺎهی.. ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶِ ﻋﻤـــــﯿﻖِ ﯾک ﺳنگ.. ﭼــــــﻘﺪﺭ ...

تو ضیافت سکوتم ، تو اگه قدم بذاریمی بینی از تو شکستم ، اما ت...

گفته بودی که چرا محو تماشای منیآن چنان مات که حتی مژه بر هم ...

خودت را به من برسان ؛من در سطر بعدی این شعرمی نویسم " آغوش "...

چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاس🐮

رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوزعکس روی تو در این آینه پید...

سید عرشی شعر عاشقانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط