ا ت ویو
𝐺𝑖𝑟𝑙 𝑚𝑎𝑓𝑖𝑎 𝑝𝑎𝑟𝑡 4
ا. ت ویو
مامانم رفت یکم با خودم کلنجار رفتم که دیدم صدای ماشین میاد رفتم توی بالکن دیدم یه ماشین لامبورگینی اومده با یه عالمه ون پشت سرش فهمیدم که اومده رفتم پایین که دیدم یه پسره هیکلی و خوشتیپ اومده داشت با بابام دست میداد رفتم پیش مامانم حوری که فقط مامانم بشنوه گفتم مامان این کین که مامانم گفت
م.ا:ریئس باند عقربه سیاه دیگه
+ووه من فک کردم پسره این چقدر جوونه حالا برا چی اومده
م. ا با بابات معامله کنن که باند مثلث طلایی رو بکشونن پایین وای چقدر حرف میزنی دختر
+اوم باشه
ا. ت ویو
پسره اومد طرف ما و من سرمی به معنی سلام زدم و رفتم توی اشپز خونه پیش اجوما
+(توی ذهنش) اگه بخان منو پایین بکشونن مجبور میشم که پدرمم رو پایین بکشونم اوفففف
اونا با دیدن کلافه گیم گفت
﷼ دخترم چیزی شده
+ها نه این چیز میزا رو بده ببرم
﷼خودم میارم
+نه مرسی میبرم
﷼باشه عزیزم
اون مشروب و چند تا کوفت و زهرمار شون رو بغلشون بردم و پذیرایی کردم نگاه سنگینی رو روی خودم حس میکردم ولی به چپم گرفتم رفتم روی مبل دونفره پیش مامانم نشستم
ویو کوک
داشتم با ماشینم وارد عمارت کیم میشدم که دیدم یه دختری از بالکن یه اتاقی داره دیدی میزنه بیخیال شدم و رفتم تو اون از پله اومد پایین و رفت پیش زن کیم پس دخترشه یه سرکی زد و رفت توی اشپزخونه به از چند دیقه اومدیم برامون چند تا چیز میز اورد چه بدنی داشت برای به ف، ا، ک رفتن خیلی خوب بود
ا. ت ویو
مامانم رفت یکم با خودم کلنجار رفتم که دیدم صدای ماشین میاد رفتم توی بالکن دیدم یه ماشین لامبورگینی اومده با یه عالمه ون پشت سرش فهمیدم که اومده رفتم پایین که دیدم یه پسره هیکلی و خوشتیپ اومده داشت با بابام دست میداد رفتم پیش مامانم حوری که فقط مامانم بشنوه گفتم مامان این کین که مامانم گفت
م.ا:ریئس باند عقربه سیاه دیگه
+ووه من فک کردم پسره این چقدر جوونه حالا برا چی اومده
م. ا با بابات معامله کنن که باند مثلث طلایی رو بکشونن پایین وای چقدر حرف میزنی دختر
+اوم باشه
ا. ت ویو
پسره اومد طرف ما و من سرمی به معنی سلام زدم و رفتم توی اشپز خونه پیش اجوما
+(توی ذهنش) اگه بخان منو پایین بکشونن مجبور میشم که پدرمم رو پایین بکشونم اوفففف
اونا با دیدن کلافه گیم گفت
﷼ دخترم چیزی شده
+ها نه این چیز میزا رو بده ببرم
﷼خودم میارم
+نه مرسی میبرم
﷼باشه عزیزم
اون مشروب و چند تا کوفت و زهرمار شون رو بغلشون بردم و پذیرایی کردم نگاه سنگینی رو روی خودم حس میکردم ولی به چپم گرفتم رفتم روی مبل دونفره پیش مامانم نشستم
ویو کوک
داشتم با ماشینم وارد عمارت کیم میشدم که دیدم یه دختری از بالکن یه اتاقی داره دیدی میزنه بیخیال شدم و رفتم تو اون از پله اومد پایین و رفت پیش زن کیم پس دخترشه یه سرکی زد و رفت توی اشپزخونه به از چند دیقه اومدیم برامون چند تا چیز میز اورد چه بدنی داشت برای به ف، ا، ک رفتن خیلی خوب بود
- ۳.۳k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط