برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست هـای خـویش و دامان تـوام آمد بیاد...

#سهیل_محمودی
دیدگاه ها (۱)

دلم آنچنان یک دوست ناب و بکر می خواهد,که همه ام را از نگاهم ...

جرعه به جرعه میدهم شعر به نوش دلبرمدل که نکرد اثر به او شـعر...

مرا فراموش خواهی کرداز من جدا خواهی شد..پس مرا از غارم بیرون...

کـم حوصله ام ؛ مثل گلـی اول پاییـزقصـری که مقارن شده با حمله...

موسیقی

دوست داشتن دلیل نمی‌خواد.اگه دلیل بخواد ڪه دوست داشتن نیست.م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط