سناریو
وقتی با یه پسر دیگه گرم میگیری که لجشونو دراری(زنشونی)
چان :انجا فقت بانگاه های سنگینش نگات میکنه ولی وقتی امدید خونه کاری کرد که یادت نره😈بله اهم
لینو :ایشون همونجا پسررو جر میده بعدم اخر شب خودتو (تا یک هفته هم تو کارای خونه کمکت کرد بچم😊)
چانگبین: ایشونم تا خونه برات قر قر کرد فرداشم صبح زود رفتم یارو رو با بازو هاش پودر کرد 😶
هیون:خلاصه که شب به یاد موندنی برات ساخت که دیگه هیچ وقت به هیچ پسری حتی نگاهم نکنی (ولی بگم کلی برات کادو گرفت که کلا درد هات یادت رفت )😚
هان:این همونجا بزن بزن میکنه شبم قهر کرده پیشت نمیخوابه تا ادم شی (ایشون بچه پاکیه )😌
فیلیکس: ا.ت تو واقعا جلوی ان همه ادم منو فروختی واقعا که ولی الان نشونت میدم (منه نمیدونم چی شد ولی اگه فهمیدم به شما هم میگم)🤐
سونگمین :تو راه کل خاندان پسره مردم و شست گذاشت رو بند بعدم هرچی خوراکی داشت جمع کرد رفت خونه مامانش تا وقتیم ادم نشی برنمیگرده😑
ای.ان: ایشون وارد خونه شدید از بچه نون به ددی نون تغیر کرد (بعد نمازتون😈گفت امید وارد بچه خوبی باشی
ری اکت فراموش نشه
چان :انجا فقت بانگاه های سنگینش نگات میکنه ولی وقتی امدید خونه کاری کرد که یادت نره😈بله اهم
لینو :ایشون همونجا پسررو جر میده بعدم اخر شب خودتو (تا یک هفته هم تو کارای خونه کمکت کرد بچم😊)
چانگبین: ایشونم تا خونه برات قر قر کرد فرداشم صبح زود رفتم یارو رو با بازو هاش پودر کرد 😶
هیون:خلاصه که شب به یاد موندنی برات ساخت که دیگه هیچ وقت به هیچ پسری حتی نگاهم نکنی (ولی بگم کلی برات کادو گرفت که کلا درد هات یادت رفت )😚
هان:این همونجا بزن بزن میکنه شبم قهر کرده پیشت نمیخوابه تا ادم شی (ایشون بچه پاکیه )😌
فیلیکس: ا.ت تو واقعا جلوی ان همه ادم منو فروختی واقعا که ولی الان نشونت میدم (منه نمیدونم چی شد ولی اگه فهمیدم به شما هم میگم)🤐
سونگمین :تو راه کل خاندان پسره مردم و شست گذاشت رو بند بعدم هرچی خوراکی داشت جمع کرد رفت خونه مامانش تا وقتیم ادم نشی برنمیگرده😑
ای.ان: ایشون وارد خونه شدید از بچه نون به ددی نون تغیر کرد (بعد نمازتون😈گفت امید وارد بچه خوبی باشی
ری اکت فراموش نشه
- ۸.۵k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط