پارت

پارت⁴

کیم:اگه فقط یک دفعه دیگه یک دفعه دیگه اینجا ببینمت خوراک سگام میکنمت

ترس کله وجودمو گرفته بود از این آدم هر چیزی که فکرشو بکنی برمیاد
یقمو ول کرد وه از کنارم رد شد و اون پسره با یه نیشخند صدا دار از کنارم رد شد
چرا چرا این گناه کدوم کارمه
از بوی خودم حالم بهم ميخورد دوباره نشستم روی زمین و خیره شدم به شرکت روبه روم
[شرکت تجاری کیم]

فلش بک به ۲ساعت بعد

تهیونگ ویو

راستش دلم برای دختره سوخت شاید بتونم ازش سواس.تفاده بکنم
هه کارم از شرکت تموم شد و از شرکت خارج شدم چشمم خورد بهش که یه گوشه افتاده بود و چشماش بسته بود مثل اینکه بیهوش بود
رفتم طرفش که متوجه رد اشکای خشک روی صورتش شدم
براید بغلش کردم و بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشینم مستقیم رفتم خونه خودم


ات ویو

چشمامو باز کردم توی جای نرمی بودم حس میکردم توی هوام چشمامو کامل باز کردم و دور اطرافمو دیدم تو یه اتاق بودم
از ردی تخت بلند شدم که متوجه لباس تنم شدم یه تیشرت مردونه‌ی بلندی شدم که تا سر زانوهام بود
با فکر اینکه کی لباسمو عوض کرده از اتاق خارج شدم

و از پله ها رفتم پایین صداهای از توی آشپزخونه میومد و رفتم تو آشپزخونه..............

like: ⁵⁰
comment:⁵⁰

#فیک
#بی‌تی‌اس
beggingfeke#