ای خدا این وصل را هجران مکن

ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار

قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کآشیان مرغ توست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر

هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن
دیدگاه ها (۱)

با عرفان اشنا شویمدریایی از رحمت و عنایت حق در او جاریست ......

O marriage-bells, your clamor tellsTwo weddings in one breat...

تو لیله القبری برو تا لیله القدری شویجناب مولانا

حکایت """""""""""""""توانگر زاده ای را دیدم بر سر گور پدر نش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط