کاش میدانستی
کاش میدانستی
یک زن از لحظهای که
"دوستت دارم" میگوید
از لحظهای که بوسیده میشود
از لحظهای که به آغوش کشیده میشود،
دیگر خودش نیست
میشود تـو
میشود با هم بودن
آن لحظه که ترکش میکنی
دو نیم اَش میکنی
و یک نیمه اَش را با خود میبری
نگو زمان همه چیز را حل میکند
که زمان، تنها، کُند میکند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگرش
نگو فراموش کن
که او یک چشمش همیشه باقی میماند به نیمه رفته دیگرش ...
👤 پریسا زابلی پور
یک زن از لحظهای که
"دوستت دارم" میگوید
از لحظهای که بوسیده میشود
از لحظهای که به آغوش کشیده میشود،
دیگر خودش نیست
میشود تـو
میشود با هم بودن
آن لحظه که ترکش میکنی
دو نیم اَش میکنی
و یک نیمه اَش را با خود میبری
نگو زمان همه چیز را حل میکند
که زمان، تنها، کُند میکند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگرش
نگو فراموش کن
که او یک چشمش همیشه باقی میماند به نیمه رفته دیگرش ...
👤 پریسا زابلی پور
- ۵۳۱
- ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط