رسول یونان شاعر ارومیهای
آقای "رسول یونان" متولد ۱۳۴۸ شاعر، ترانهسرا، نویسنده، نمایشنامهنویس و مترجم ایرانی، زادهی سال ۱۳۴۸ خورشیدی، در دهکدهای کنار دریاچهی ارومیه است.
او اکنون در تهران ساکن است و تاکنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده است.
گزیدهای از دو دفتر شعرش با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» توسط "واهه آرمن" به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است.
آثاری از او نیز توسط "مریوان حلبچهای" و "محمد مرادی نصاری" به کردی سورانی و کردی کلهری ترجمه شده است.
مجموعه ترانههای او، با عنوان «یه روزی یه عاشقی بود» توسط "سعیدهسادات سیدکابلی" به فرانسه ترجمه شده و از سوی انتشارات کریستف شُمان در کشور فرانسه به چاپ رسیده است.
رسول یونان، از داوران "جایزه ادبی والس" نیز بوده است.
▪کتابشناسی:
- خیلی نگرانیم، شما لیلا را ندیدید (رمان)، نشر افکار
- من یک پسر بد بودم (مجموعه شعر)، نشر افکار
- پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی (مجموعه شعر)، نشر افکار
- در را باید آرام باز کرد و رفت (ترجمهی گزیده اشعار رامیز روشن)، نشر افکار
- پرواز یک تکه برف (ترجمهی شعر معاصر سین کیانگ)، نشر افکار
- یانان یاشیل (ترجمهی شعر ترکی)، نشر افکار
- روزهای چوبی (ترجمهی گزینهی شعر جهان)، نشر افکار
- روز بخیر محبوب من (مجموعه شعر)
- کلبهای در مزرعه برفی (مجموعه داستان)
- گندمزار دور (مجموعه نمایشنامه)
- کنسرت در جهنم (مجموعه شعر)
- بنرجی چرا خودکشی کرد؟ (ترجمهی رمان و شعر از ناظم حکمت)
- یک کاسه عسل (ترجمهی گزینهی شعر ناظم حکمت)
- فرشتهها (مجموعه داستانهای مینی مال)
- تلگرافی که شبانه رسید (ترجمهی گزینهی شعر ناظم حکمت)
- بوی خوش تو (ترجمهی گزینهی شعر آذربایجان)
- تخم مرغی برای پیشانی مرد شماره سه (نمایشنامه)
- سنجابی بر لبه ماه (نمایشنامه)
- یک بعد از ظهر ابدی (نمایشنامه)
- جاماکا (مجموعه شعرهای ترکی)
- دیر کردی ما شام را خوردیم (مجموعه داستان) نشر نیماژ
- راه طولانی بود از عشق حرف زدیم (داستانهای فارسی) نشر نیماژ
- وقت خواب است یوسف، نشر چلچله
- گندمزار دور، نشر چلچله
- آن مرد دروغ میگفت اینجا بلدرچین نیست، نشر چلچله
- اسکی روی شیروانی، نشر چشمه
و...
▪نمونهی شعر:
(۱)
این شهر
شهر قصههای مادربزرگ نیست
که زیبا و آرام باشد
آسمانش را
هرگز آبی ندیدهام
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمیکند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که میگریزد
از گم شدن نمیترسد.
(۲)
چمدانم را برداشتم و
آمدم
اما اين فقط يك شوخیست
و يا لااقل تو باور نكن!
جدايی
بريدن درخت از ريشه است
و اره كردن زندگی
كه مرگ را رقم میزند
اما من زندهام
و اين يعنی من آنجايم
كنار تو
كنار تو و درخت توت و اسب.
(۳)
دریا را نمیشد
تانکر تانکر به شهر آورد
همین طور شهر را نمیشد
کامیون کامیون به ساحل برد
عمر مردی که
دریا و شهر را
یکسان دوست داشت
در جاده گذشت.
(۴)
مرگ در نمیزند
کلید میاندازد
مرگ اگر در بزند
که مرگ نیست
حتمن مأمور مالیات است
و یا پستچی و یا مهمان...
او چهرهای محو دارد
و در گلویش...
مردگان سرفه میکنند.
(۵)
آدمها میگذرند
آدمها از چشمهایم میگذرند
و سایهی یکایکشان
بر اعماق قلبم میافتد
مگر میشود
از این همه آدم
یکی تو نباشی
لابد من نمیشناسمت
وگرنه بعضی از این چشمها
این گونه که میدرخشند
میتوانند چشمهای تو باشند...
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
او اکنون در تهران ساکن است و تاکنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده است.
گزیدهای از دو دفتر شعرش با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» توسط "واهه آرمن" به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است.
آثاری از او نیز توسط "مریوان حلبچهای" و "محمد مرادی نصاری" به کردی سورانی و کردی کلهری ترجمه شده است.
مجموعه ترانههای او، با عنوان «یه روزی یه عاشقی بود» توسط "سعیدهسادات سیدکابلی" به فرانسه ترجمه شده و از سوی انتشارات کریستف شُمان در کشور فرانسه به چاپ رسیده است.
رسول یونان، از داوران "جایزه ادبی والس" نیز بوده است.
▪کتابشناسی:
- خیلی نگرانیم، شما لیلا را ندیدید (رمان)، نشر افکار
- من یک پسر بد بودم (مجموعه شعر)، نشر افکار
- پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی (مجموعه شعر)، نشر افکار
- در را باید آرام باز کرد و رفت (ترجمهی گزیده اشعار رامیز روشن)، نشر افکار
- پرواز یک تکه برف (ترجمهی شعر معاصر سین کیانگ)، نشر افکار
- یانان یاشیل (ترجمهی شعر ترکی)، نشر افکار
- روزهای چوبی (ترجمهی گزینهی شعر جهان)، نشر افکار
- روز بخیر محبوب من (مجموعه شعر)
- کلبهای در مزرعه برفی (مجموعه داستان)
- گندمزار دور (مجموعه نمایشنامه)
- کنسرت در جهنم (مجموعه شعر)
- بنرجی چرا خودکشی کرد؟ (ترجمهی رمان و شعر از ناظم حکمت)
- یک کاسه عسل (ترجمهی گزینهی شعر ناظم حکمت)
- فرشتهها (مجموعه داستانهای مینی مال)
- تلگرافی که شبانه رسید (ترجمهی گزینهی شعر ناظم حکمت)
- بوی خوش تو (ترجمهی گزینهی شعر آذربایجان)
- تخم مرغی برای پیشانی مرد شماره سه (نمایشنامه)
- سنجابی بر لبه ماه (نمایشنامه)
- یک بعد از ظهر ابدی (نمایشنامه)
- جاماکا (مجموعه شعرهای ترکی)
- دیر کردی ما شام را خوردیم (مجموعه داستان) نشر نیماژ
- راه طولانی بود از عشق حرف زدیم (داستانهای فارسی) نشر نیماژ
- وقت خواب است یوسف، نشر چلچله
- گندمزار دور، نشر چلچله
- آن مرد دروغ میگفت اینجا بلدرچین نیست، نشر چلچله
- اسکی روی شیروانی، نشر چشمه
و...
▪نمونهی شعر:
(۱)
این شهر
شهر قصههای مادربزرگ نیست
که زیبا و آرام باشد
آسمانش را
هرگز آبی ندیدهام
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمیکند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که میگریزد
از گم شدن نمیترسد.
(۲)
چمدانم را برداشتم و
آمدم
اما اين فقط يك شوخیست
و يا لااقل تو باور نكن!
جدايی
بريدن درخت از ريشه است
و اره كردن زندگی
كه مرگ را رقم میزند
اما من زندهام
و اين يعنی من آنجايم
كنار تو
كنار تو و درخت توت و اسب.
(۳)
دریا را نمیشد
تانکر تانکر به شهر آورد
همین طور شهر را نمیشد
کامیون کامیون به ساحل برد
عمر مردی که
دریا و شهر را
یکسان دوست داشت
در جاده گذشت.
(۴)
مرگ در نمیزند
کلید میاندازد
مرگ اگر در بزند
که مرگ نیست
حتمن مأمور مالیات است
و یا پستچی و یا مهمان...
او چهرهای محو دارد
و در گلویش...
مردگان سرفه میکنند.
(۵)
آدمها میگذرند
آدمها از چشمهایم میگذرند
و سایهی یکایکشان
بر اعماق قلبم میافتد
مگر میشود
از این همه آدم
یکی تو نباشی
لابد من نمیشناسمت
وگرنه بعضی از این چشمها
این گونه که میدرخشند
میتوانند چشمهای تو باشند...
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
- ۲.۲k
- ۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط