اگر عشق


اگر عشق
تنها اگر عشق
طعم خود را دوباره در من منتشر کند
بی‌بهاری که تو باشی
حتا لحظه‌ای ادامه نخواهم داد
منی که دست‌هایم را به اندوه فروختم

آه عشق من
اکنون مرا با بوسه‌هایت ترک کن
و با گیسوان‌ات تمامی درها را ببند
برای دستان‌ات
گلی
و برای احساس عاشقانه‌ات
گندمی خواهم چید

تنها، فراموش‌ام مکن
اگر شبی گریان از خواب برخاستم
چرا که هنوز در رویای کودکی‌ام غوطه می‌خورم
عشق من
در آن‌جا چیزی جز سایه نیست
جایی که من و تو
در رویای‌مان
دستادست هم گام برخواهیم داشت
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان.

#پابلو_نرودا
دیدگاه ها (۲)

‌صدایم کن به استجابتِ نگاه که نور از فروغِ چشمِ تو پرتو می‌خ...

‌آن‌قدر به این سو نیامدیتا از سیلاب بهاره‌ی عمر تورودخانه عر...

‌با آن که می‌رسانی آن باده بقا رابی تو نمی‌گوارد این جام باد...

‌مرا به یاد آورآن‌گاه که خواهم رفتآن‌گاه که به سرزمینِ سکوت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط