توی کارش موفق بود

توی کارش موفق بود.
عروس که شد، قید کار کردن را زد.
چهار گوشه‌ی کار را بوسید به کل خانه‌نشین شد. گفت:" شوهرش دوست ندارد کار کند."
گفت:" خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه‌نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی."
لبش می‌خندید چشم‌هایش اما نه.
غم چشم‌هایش را نمی‌توانست قایم کند.
این آخرها هر وقت می‌دیدمش توی خودش بود. دلم می‌خواست ازش بپرسم برای آدم ِدیگری عوض شدن، چطور است، مزه دارد؟
بعد دیدم بهتر است آدم‌های غمگین را سوال پیچ نکنم.
چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همان‌طوری که هست دوست بدارد، قدش را، وزنش را، کارش را، حتی دیوانه بازی‌هایش را . .
- مریم سمیع‌ زادگان
.
.
.
.
آرزو میکنم برایت
در پس تمام نرسیدن ها، نداشتن ها
از یاد نبری رویاهای قشنگت را
که هر تمام شدنی
به معنای پایان زندگی نیست...💜
-حاتمه_ابراهیم_زاده
1400.4.11
دیدگاه ها (۱)

بی‌هیچ نشانه‌ای،بریده از دنیا،دلگیر، دلگیر، دلگیر…مگر می‌شود...

مرا وصال نباید ...همان امید خوشست☁️🛺✨-شبت‌ بخیر‌ رفیق❤1400.4...

امیدوارم شب که میخوای بخوابی وقتی تو ذهنت اتّفاق هایی که تو ...

تا توانی دلی به دست آور...دل‌ شکستن هنر نمی‌باشد༗‿༗☁️🌙💜...می...

چپتر ۱۰ _ سقوط سایهسال ها از روزی که باربارا دوباره به دنیا ...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط