ساله بود که از طرف جهادسازندگی برای انجام فعالیتهای ج

19 ساله بود که از طرف جهادسازندگی برای انجام فعالیت‌های جهادی به شهربانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد.در روستاهایی که پاکسازی می‌شدند، کلاس‌های عقیدتی و قرآن برگزار و در شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان، دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می‌کرد.صدیقه در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم‌ها بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت وی به شمار می‌آمد.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقان برایش پیغام فرستادند که اگر دستمان به تو برسد، پوستت را از کاه پر می‌کنیم...28مرداد سال 59 بودصدیقه و دوستانش تازه از کار مداوای مجروحان و همکاری با پاسدار ها فارغ شده بودند. خسته بودند و در اتاقی دور هم نشسته و استراحت می‌کردند. در همین هنگام دختری وارد جمع سه نفره‌شان شد. صدیقه او را گاهی در کتابخانه دیده بود.
دخترک منافق به بهانه‌ای اسلحه صدیقه را برداشت و مستقیما گلوله‌ای به سینه‌اش شلیک کردپاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند و پیکر نیمه‌جان صدیقه را به بیمارستان رساندند اما اوبیش از۳ساعت زنده نماندو به شهادت رسید.شهیده صدیقه رودباری
http://sapp.ir/zynbion