پارت

پارت6
%وات؟!
؟؟آره چوچو بعد تو یه قبول نمیکنی با من بیای کافه
%چون دوست ندارم
؟؟اینم شد بهونه؟
$بس کنین
؟؟باشه اوکی رانپو
$اصلا به شما چه ما تو رابطه ایم یا نه در عرض 2 دقیقه
همه جارو پر کردی
؟؟خب به من چه قدرت تکلمم انقدر بالاست
%ببند اون گاله رو
؟؟تو دیگه چته
%خفه شو
؟؟باشه باشه
÷رانپو من دیگه برم
$ هوی کجا با این عجله پیاده شو باهم سوار شیم(باید خودمو خالی میکردم😂)
÷هنو که جایی نرفتم قرمز شدی
$تو گوهه میخوری جایی بری
# رانپو هم مثل من ردی بود نمیدونستم؟
خلاصه دیگه بحص بود که یهو قامت بزرگ الهی فوکوزاوا ظاهر شد
و همه خم شدن و عرض ادب کردن
فوکوزاوا: چه مرگتونه صداتون تا سر کوچه میاد(یه سوال مگه آژانس تو کوچه بود؟)
کنیکیدا: ببخشید رئیس دیگه تکرار نمیشه
دازای: چرا مثل بچه هایی شدی که یه کاری کردن بعد میکن تکرار نمیشه؟!
دیدگاه ها (۱)

بچه ها به احتمال زیاد من از 1 مهر به بعد دیگه فعالین نکنم

خواهر چویا جوریدمممممخیلی شبیهننننن

سلاممممممممممپارت5*علامت رانپو $ پو÷*$خوب دوست داری دختر باش...

part5🦋✓{کش رو دور دستش محکم بست}&{شروع کرد به گریه کردن}-یکم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط