میشود بر نفست

می‌شود بر نفَست ،
جان مرا بند کنی؟
ساقه‌ی قلب مرا ،
پایه‌ی پیوند کنی؟

روی گلبرگ دلم ، شبنم مِهرت که چکید
شورِ لب‌های مرا ، غرق شِکرخَند کنی ؟

انزوایی که تَنیدم به تنم را بِدَری
گونه‌ی خیس مرا ، پهنه‌ی لبخند کنی؟

توهمانی که شدی صاحب بیت الغزلم
تا که از شعر ، مرا نَشئه و خُرسند کنی

من اگر لایقِ محبوس شدن در عشقم
می‌شود باز دلم را به دلت بند کنی؟
🫀♥️
دیدگاه ها (۰)

گاه گاهی که دلم میگیرد!!! به خودم می گویم: در دیاری که پر از...

.ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟!ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼﺑﻪ ﺩم ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﯽ ﺑﻨﺪ ﺍﺳﺖ؛ﻭ ﻏﻢ ﭼﻮﻥ ﺳﻨﮕﯽ...

قاصدکدر دل من همه کورند و کرنددست بردار از این در وطن خویش غ...

؛"مَن"بَرایِ حالِ خوبَم میجَنگَم!قَوی بودَن دَر دُنیایِ "مَن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط