ازدواج اجباریpart

ازدواج اجباری(part 14)

*جونگکوک ویو
+من میخوام بچم دختر باشه
دوباره زد بهم
+اخ
+خب پسر میخوام
دوباره زد
+پسرو و دختر میخوام
اینبار محکم تر زد
+اخخخ
_من دوسال اول بچه نمیخوام
+من دختر میخوام
_من بچه فعلا نمیخوام
رفتم دم گوشش گفتم
+امشب یه بچه ای بسازم
_سقطش میکنم(لبخند)
+دوباره میسازم
_دوباره سقطش میکنم
م ا/ت=کوک و ا/ت غذاتونو بخورید حالا بعدا بخاطره بچه دعوا کنید(خنده)
&فکر کنم مشکلشون اصن بچه نیست
+چی
&اینا دعوا میکنن چون همو دوست ندارن
+چرت و پرت نگو
&اگه همو دوست دارین پس ثابت کنید
+هه باشه
از کمر ا/ت گرفتم و لبامو روی لباش گذاشتم
داشت باهام همکاری میکرد تعجب کرده بودم
&خیله خب بسه دیگه
ازش جدا شدم
+خب ثابت شد بهت؟یا بیشتر نشو....
_نه نمیخواد دیگه بهش ثابت شد
همه=(خنده)
مهمونی گذشت و تموم شد و توی مهمونی کاترین همش با اعصبانیت به ا/ت نگاه میکرد و ا/ت خونسرد بود
وقت خواب شده بود منو ا/ت به همه شب بخیر گفتیمو رفتیم توی اتاق
+خببببببب
_خب
+یه کار ناتموم باید تموم کنم ا/ت
_بکن خب چرا به من میگی
+اون کار ناتموم با تو تموم میشه
ادامه دارد...
شرطا:
۴٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨
دیدگاه ها (۲۲۸)

ازدواج اجباری(part 15)(به خدا منم انسانممم ادم فضایی نیستمم😂...

ازدواج اجباری(part 16)*ا/ت ویو صبح با حس خیسی روی لبم بیدار ...

ازدواج اجباری(part 13)*جونگکوک ویو _نمیتونی در برابر خودت از...

ازدواج اجباری(part 12)*ا/ت ویو لباس مجلسی پوشیدم و کوکم کت و...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط