p

p.1

جونگ کوک : به اطراف نگاه کردم ا.ت و پیدا نکردم نوشیدنی رو سر کشیدم و رفتم تا دنبالش بگردم
بعد از چند دقه دیدم داره با یه مرده میخنده دقت که کردم مرده سوهو بود دستمو کردم داخل جیبام و رفتم سمتشون عصبی شده بودم چرا اون باید با یه نفر میخندید اون تمام چیزاش مال منه خنده هاش موهاش چشاش هر چیزی که داره برای منه رفتم سمتشون و با چهره ی سردی به سوهو نگاه کردم کمر ا.ت و گرفتم و نزدیک خودم کردم ا.ت هنوز داشت می‌خندید و سوهو با دیدن من خنده ش جمع شد و به من نگاه کرد
کوک : چیز خندداری بوده بگید ماهم بخندیم ...
و کمر ا.ت و به خودش نزدیک کردو بغلش کرد
سوهو : نه جناب جئون ولی شما واقعا همسر شیرینی دارین
ا.ت : همسر ولی ما که هنوز ازدواج نکردیم
سوهو : اووو جدی پس بیام از آقای جئون تورو بدزدم
ا.ت خنده از لبش با این حرف سوهو محو شد و سوهو داشت میخندید که به قیافه ی خنثی ی کوک نگاه کرد و خنده اس و جمع کرد کوک دست ا.ت و گرفت و گفت چرا یک هفته دیگه عروسیمونه شمارم دعوت میکنم آقای سوهو و دست ا.ت و گرفت و از اونجا رفت
ا.ت : جونگ کوک چیکار میکنی ول کن دستمو زشته
جونگ کوک : با اون مرتیکه بخندی قشنگه ؟؟
که ...

(مانستاررر میدونم گند زدم ولی خوب برای پارت بعد شرایطش ۱۶ لایک و ۷ کامنت 💗)