عاشق رئیسم شدمپارت

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۱


راوی ویو:
خلاصه که کوک اومد و اون حرفا تکرار شد

فلش بک به وقتی که سوهی اومد بیرون:
سوهی ویو:
بزور بقضم رو قورت دادم و رفتم تو اتاقم دیدم پرده رو کشیده دوباره بقضم برگشت بدون اهمیت دادن به بقضم شروع کردم کار کردن که بعد چند مین تلفن زنگ خورد
زینگگگگک زینگگگگگ(مثلا صدا زنگ تلفنه)
سوهی: بله
جیسو: سوهی آقای جان رو الان وصل میکنم
سوهی: باشه
چان:الو
سوهی: الو سلام بفرمایید آقای چان
چان:میخواستم با آقای کوک صحبت کنم
سوهی: بله چیکارشون دارید؟
چان:برای مهمونی میخواستم دعوتشون کنم
سوهی: بله الان وصل میکنم گوشی دستتون باشه
چند بار زنگ زدم ولی انگار نه انگار فک کنم تلفن رو اشتباه گزاشته
سوهی: آقای چان رئیس تلفنشون بد گزاشتن بخاطر همین خودم بهشون میگم لطفا مکان مورد نظر رو بگید
چان:بله یادداشت کنید**(مثلا یه چیزی گف)
سوهی: بله حتما بهشون اطلاع میدم فقط امشبه
چان:بله
سوهی: چشم بهشون میگم
چان:خیلی ممنون
سوهی: خواهش میکنم خدانگهدار
بعد تلفن رو قط کردم و رفتم سمت اتاق کوک
تق تق
کوک:بیا تو
سوهی: قربان الان آقای چان زنگ زدن گفتن برا امشب مهمونی دعوتین براتون لوکیشن فرستادم
........
شرایط پارت بعد: ۱۲لایک و ۱۱ کامنت😚
ببخشید کم شد😔🙏پارت بعد جبران میکنم
دیدگاه ها (۲۷)

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۲سوهی: قربان الان آقای چان زنگ زدن گفتن ...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۳لیا:هعیی چی بگمسوهی: راستی چخبر از اون ...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۰فلش بک به وقتی کوک و ته رفتن:کوک ویو: ب...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۹کوک ویو: صبح بلند شدم حالم خوب بود حاظر...

مست خون ( پارت ۱۵ )

مست خون ( پارت ۱۸ )

اما من عاشقتم!پارت ۴ ویو کوک همینطور داشتم بهشون نگاه مقکردم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط