زیاده خواه نیستم

زیاده خواه نیستم !
جاده‌ ی شمال…
یک کلبه ی جنگلی‌…
یک میز کوچکِ چوبی با دو تا صندلی…
کمی‌ هیزم…
کمی‌ آتش…
مه‌ِ جنگلی‌…
کمی‌ تاریکی ِ محض…
کمی‌ مهتاب…
و بوی یـار.. و بوی یـار… و بوی یـار …!
تـو باشی
مـن باشم
و …هــیچ !
دنــیـا هم ارزانی خودشان …
دیدگاه ها (۶)

هرچه کردم تا ببندم ساک خود اما نشدهی دویدم تا بگیرم عاقبت وی...

ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﻛﻨﯽﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟ...

به حسودان بگوماعاشق همیمچشمان تو پرازمن استچشمان من پر از تو...

°چںٰٰٖٖد𐇽 پارت⃘ے°‌ ب𐨍ځش𐇽 ¹هوا بارونی بود! و تاریکی همه جات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط