شاید کسی

شاید کسی
فصلی شود در قصه ام اما
دیگر ز آب و رنگ عشق
این داستان خالیست…

‏مثل باران بهاری که نمی گوید کِی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس…!

‏در تب عشق تو مي سوزد
چراغ هستي ام
سوزشم را اينك از اشعار سوزانم بپرس

‏من همان شاعر مستم که شبی باخت تو را
با دلی غم‌زده یک جرعه غزل ساخت تو را
تا تو نوشش بکنی وقت خداحافظ شد
هق هقم وای غریبانه چه بنواخت تو را

‏اگر چه هیچ گُلِ مرده دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

‏عصر تلخی بود عصر آخرین دیدارمان
آخرین باری که دستم حلقه شد بر گردنت

مهربان بودی و آن ایمان دریایی هنوز
موج می زد.در (خدا پشت و پناهت) گفتنت...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

❥❥ℒℴνℯبا خیــالت زندگی میکنــمو با خودت عاشقــی.کاش دو بار ز...

‌گاهی باید "بوسیـــد"...طَعمِ "شیـــرینِ" لَهجه‌ای را کِ هَر...

نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پ...

🥀بِسمِ رَبِ الشُهَداء وَ الصِدیقین🥀🏴السَلامُ عَلَیكَ یا مَهد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط