از ماشین پیاده شدو دوید سمت من که جلوی ماشین روی زمین افت

از ماشین پیاده شدو دوید سمت من که جلوی ماشین روی زمین افتاده بودم موهام روی صورتم ریخته بود وصورتم معلوم نبود از درد برخورد جلوی ماشینش با پهلوم توی خودم جمع شده بودم با لحنی که نگرانه از میباریدگفت: خانوم !خانوم حالتون خوبه؟ با صدایی که انگار از ته چاه درمی اومد گفتم: ی......یی.....ف....فان!با بهت ونگرانی گفت: چِونگ! چِونگ تویی؟ باعصبانیت که همراه با بیحالی بود گفتم: ص....صد....دف.....دفعه....به.....بهت..نگف.....نگفتم......اس.......اسممو......کا.....کامل.....بگ......بگو! دوید سمتم ومنو روی یکی از دستاش انداخت وبا نگرانی به هم خیره شد حتی وقتی نگران بودهم جذاب بود گفت :بلند شو زورد باش باید بریم بیمارستان شاید طوریت شده باشه؟!خواست بلندم کنه دستمو روی دستش گذاشتم وخواستم که صبر کنه با نگرانی ومنتظر بهم خیره شد با همون حالت بیحالی گفتم: ی....یی....ف.....فان......به....بهم.......بگ...بگو.......که.......دیگ.....دیگه.....هی.....هیچوقت........ تن......تنهام ........نم.....نمیزاری؟با همون حالت گفت: قول میدم قول میدم دیگه هیچوقت تنهات نزارم دیگه حتی نمیزارم یک قدم از دور شی! چِونگ سو من؟!اروم زیر بغلمو گرفت واز زمین بلندم کرد منو برد سمت ماشین درسمت صدندلی جلو رو باز کرد ومنو روی اون گذاشت خودشم باعجله رفت وروی صندلی راننده نشست وبا تمام سرعت سمت بیمارستان حرکت کرد سرمو سمتش چرخوندمو به نیمرخ مردونه اما درعین حال خیلی زیباش خیره شدم وفکر اینکه قرار تا اخره عمرم کنارش زندگی کنم تموم دردامو از یادم برد💖 💖 💖 💖 تقدیم به تمام کریس لاورا❤ ❤