دوست میدارم خیانتهایت را

دوست می‌دارم، خیانت‌هایت را
که به من روا می‌داری،
زیرا تایید می‌کند که زنده‌ای،
و از دروغ و نقاب پوشیدن،
ناتوان
مرا نقاب‌ها به درد می‌آورد
بیش از به درد آوردن خیانت!
دوست می‌دارم، زان روی
که پُرتناقضی.
زان روی که بیش از یک مرد هستی.
زان روی که طبایعی هستی،
همه درون یک لحظه‌ی پُرلهیب.
دوست می‌دارم آزار دادنِ معصومت را که به من روا می‌داری،
و دندان‌های نیت را
که زشتیِ مکیدنِ خونم را،
ادراک نمی کند.
ضربه‌های دشنه‌ات را دوست می‌دارم،
زان روی که حتی یک بار
از پشت بر من فرود نیامده است.
با شاعری بدعت‌گر چونان تو،
من به خواب می‌روم،
درحالی که بکرترین مضامین جنون‌هایت را،
در برابر چشم و خاطره دارم.
پس تو همواره به سان طفلی، پاک، بی‌گناه،
در سرزمینی که،
بر فراز ناخن های دشنه،
دستکش سفید می‌پوشند.
تو را دوست می‌دارم،
زان روی که پنهان، از بزرگواری خویش می گریزی،
تا بر دروازه‌های اشتیاق،
شیدا، بازگردی.
تو را دوست می‌دارم،
زان روی که من از مدارهای سیاراتِ خرافه و دهشت،
با تو بالا می‌روم.
تو را دوست می‌دارم
زان روی که چون ما، وصل را دریابیم،
نجوای چلچله‌های دریایی و دریا را درمی‌یابیم.
مردی را چون تو،
ده‌ها زن نمی‌توانند دربرگیرند،
پس ای جانان من!
چگونه می‌توانم من
یکباره
همه‌ی آنان باشم!؟
✍🏻
غاده السمان

ترجمه از عبدالحسین فرزاد

از کتاب ابدیت، لحظه عشق / نشر چشمه
#ستایش_قلب_سربی
دیدگاه ها (۰)

،نشسته ام روی‌ گاری و‌ زندگی مرا هل میدهد من فقط نظاره میکنم...

زندگی ام پر از بی عدالتی بود، پر از زجرهای بی دلیل بود ولی و...

شب را منتظربودم سپیده سرزند من دم بگیمیاکه یارم رسد تا از لب...

من که عاشق ودلتنگ خیابان توام دیوانه ومستانه دلگیر وپریشان ت...

دو پارتی وقتیکه موزیک ویدیو standing nixt to you تموم شده بود کوک توی یه اتاق استراحت می‌کرد و تو بدون اینکه بهش بگی از کره اومدی پیشش…. پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط