یا ام البنین

یا ام البنین...

آنقدر از آب خواندی تا دل سنگ آب شد

با نوای روضه ات عرش خدا بی تا ب شد

مادر ماهی و در دریای اشک افتاده ای

نه غلط گفتم که ماه از اشک تو غرقاب شد

مشک چشمت تیر خورده آنچنان از دست غم

کزلب چشمت هزاران علقمه سیراب شد

روضه میخوانی کناره گاهواره, ای رباب

عفو کن شرمنده ام طفلت اگر بی خواب شد

دستهای آرزویت را شکستندآه آه

پشت مولا را شکستن از مدینه باب شد

ماهی دریای غیرت صید شد در علقمه

تا که مشک آبرویش طعمه قلاب شد

آنقدر خون گریه کردی پای داغ آفتاب

لاله بر قبر شهیدان ریختن آداب شد
دیدگاه ها (۱)

‌‌* دل من مال خودم نیست ؛کفیلی دارد ...عشق در مکتب ما شرح طو...

روزهای اول جنگ، شهر اشغال شده هویزه...دختر جوانی را به همراه...

واس ماس

نوروز 94کربلای معلیآقامیثم مطیعی هم هستخوش به سعادتشون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط