سایه های سبز
سایه های سبز
p13
با حس عجیبی چشمام رو باز کردم که دیدم روی پای دراکو هستم.. انگار خوابش برده بود سرش رو تکیه داده بود و چشماش رو بسته بود، میخواستم پاشم که کمرم رو محکم گرفت و دوباره انداختم روی پاهاش
&کجا میخوای بری؟ هنوز خستگی در نرفته
+دراکو! لطفا ولم کن توی تالار اسلیترین الان یکی میبینه!
&خب ببینه چه عیبی داره؟
میخواستم چیز دیگه ای بگم بلندم کرد و بردم سمت اتاق(دوستان عزیز منحرف نشید..) گذاشتم رو تخت خودم و کنار تخت زانو زد
&و ازت خواهش میکنم دیگه کنار اون پاتر نرو!
پتو رو روم کشید و بلند شد، سمت حمام رفت و واردش شد، دلیل این حرفش چی بود؟ خیلی طول نکشید که خوابم برد.... با تکون شدیدی از خواب بیدار شدم.. لیندا بود
+اه.. لیندا باز چیه؟
♡دختر! پاشو دیگه
+شما مالفوی ها کارتون آزار دادنه! امروز تعطیله بزار بخوابم!
♡امروز روزشه ا/ت! روزیه که هری تالار رو پیدا میکنه و با اون ماره رو در رو میشه!
+باشه.... صبر کن چی!؟
با این حرف از جام بلند شدم و سریع لباس پوشیدم میخواستم در رو باز کنم که دراکو پشت سرم ظاهر شد
&جایی میخوای بری؟
+امم..دارم میرم بیرون!
&کجا؟
♡یه بهونه بیار! زود باش جولی منتظره!
نمیدونستم چی بگم چیزی به ذهنم نرسید
♡ای بابا... واقعیت رو بگووو
+واقعا؟
♡اره زود باش!
دراکو چسبوندم به دیوار و فاصله رو خیلی کم کرد
&ا/ت منتظرم!
+خب.. دارم میرن کمک هری!
یه لحظه تعجب کرد چشماش رو ریز کرد و پرسید: برای چی؟ اون به کمک نیاز نداره!
+چرا داره!
&هه... خب اگه انقدر اصرار داری برو! ولی منم میام!
+چی؟ نه!
♡بزار بیاد!
+خیله خب باشه! بریم
از اتاق خارج شدیم جولی بیرون اتاق منتظر بود وقتی دیدمون حرفی نزد و فقط شروع به راه رفتن کرد.. وقتی به دستشویی ها رسیدیم هری و رون میخواستن وارد تالار بشن
+صبر کنین!
☆چی؟ ا/ت تو اینجا چیکار میکنی... و این پسره ی لوس اینجاچی میخواد؟
+اول ادبت رو رعایت کن این لوس اسم داره هری! ثانیا اومدیم کمک
با این حرفم دراکو پوزخندی زد..
♡خب منتظر چی هستی زود باشین دیگه
نمیدونم چرا در حالی که میدونم اونجا چیه و احتمال داره بمیرم ولی دوست دارم زود تر برم داخل تالار.. مچ دراکو رو گرفتم و سمت تالار دویدم
&هی هی! صبر کن!
با این حرفش ایستادم
&از من میخوای بپرم این تو؟ عمرا
+تونه! ما میپریم باهم! اگر هم میخوای میتونی نیای
&چی؟ تورو تنها اینجا بزارم؟ حتی فکرشم نکن، باهات میام!
+ممنون دراکو.!
پریدیم تو و.....
ممنون که لایک میکنی✨✨
فردا یا پس فردا ادامه تکپارتی تام رو میزارم و فقط اسماتِ..
اگر ایده ای دارید برای سناریو حتما بگید✨
p13
با حس عجیبی چشمام رو باز کردم که دیدم روی پای دراکو هستم.. انگار خوابش برده بود سرش رو تکیه داده بود و چشماش رو بسته بود، میخواستم پاشم که کمرم رو محکم گرفت و دوباره انداختم روی پاهاش
&کجا میخوای بری؟ هنوز خستگی در نرفته
+دراکو! لطفا ولم کن توی تالار اسلیترین الان یکی میبینه!
&خب ببینه چه عیبی داره؟
میخواستم چیز دیگه ای بگم بلندم کرد و بردم سمت اتاق(دوستان عزیز منحرف نشید..) گذاشتم رو تخت خودم و کنار تخت زانو زد
&و ازت خواهش میکنم دیگه کنار اون پاتر نرو!
پتو رو روم کشید و بلند شد، سمت حمام رفت و واردش شد، دلیل این حرفش چی بود؟ خیلی طول نکشید که خوابم برد.... با تکون شدیدی از خواب بیدار شدم.. لیندا بود
+اه.. لیندا باز چیه؟
♡دختر! پاشو دیگه
+شما مالفوی ها کارتون آزار دادنه! امروز تعطیله بزار بخوابم!
♡امروز روزشه ا/ت! روزیه که هری تالار رو پیدا میکنه و با اون ماره رو در رو میشه!
+باشه.... صبر کن چی!؟
با این حرف از جام بلند شدم و سریع لباس پوشیدم میخواستم در رو باز کنم که دراکو پشت سرم ظاهر شد
&جایی میخوای بری؟
+امم..دارم میرم بیرون!
&کجا؟
♡یه بهونه بیار! زود باش جولی منتظره!
نمیدونستم چی بگم چیزی به ذهنم نرسید
♡ای بابا... واقعیت رو بگووو
+واقعا؟
♡اره زود باش!
دراکو چسبوندم به دیوار و فاصله رو خیلی کم کرد
&ا/ت منتظرم!
+خب.. دارم میرن کمک هری!
یه لحظه تعجب کرد چشماش رو ریز کرد و پرسید: برای چی؟ اون به کمک نیاز نداره!
+چرا داره!
&هه... خب اگه انقدر اصرار داری برو! ولی منم میام!
+چی؟ نه!
♡بزار بیاد!
+خیله خب باشه! بریم
از اتاق خارج شدیم جولی بیرون اتاق منتظر بود وقتی دیدمون حرفی نزد و فقط شروع به راه رفتن کرد.. وقتی به دستشویی ها رسیدیم هری و رون میخواستن وارد تالار بشن
+صبر کنین!
☆چی؟ ا/ت تو اینجا چیکار میکنی... و این پسره ی لوس اینجاچی میخواد؟
+اول ادبت رو رعایت کن این لوس اسم داره هری! ثانیا اومدیم کمک
با این حرفم دراکو پوزخندی زد..
♡خب منتظر چی هستی زود باشین دیگه
نمیدونم چرا در حالی که میدونم اونجا چیه و احتمال داره بمیرم ولی دوست دارم زود تر برم داخل تالار.. مچ دراکو رو گرفتم و سمت تالار دویدم
&هی هی! صبر کن!
با این حرفش ایستادم
&از من میخوای بپرم این تو؟ عمرا
+تونه! ما میپریم باهم! اگر هم میخوای میتونی نیای
&چی؟ تورو تنها اینجا بزارم؟ حتی فکرشم نکن، باهات میام!
+ممنون دراکو.!
پریدیم تو و.....
ممنون که لایک میکنی✨✨
فردا یا پس فردا ادامه تکپارتی تام رو میزارم و فقط اسماتِ..
اگر ایده ای دارید برای سناریو حتما بگید✨
- ۱۵.۱k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط