گناهکار part

( گناهکار ) 77 part


بوسه صبحگاهی

جیمین با لبخند کوچکی که روی لب هایش بود به همسرش که توی خواب شیرینی غرق بود نگاه میکرد آرنجش رو روی بالشت گذاشته و دستشو زیره سرش تکیه گاه گرفته بود دست دیگرش را روی شکم همسرش گذاشته بود
با حس نوازش انگشتی روی گونه اش چشم هاشو آروم باز کرد
چشم هاش تو یه جفت چشم‌های مهربون و جذاب قفل شد
تو چشم هایش نگرانی بود به علاوه یه عالمه عشق
عمرا نمی‌توانست به عشق خالصی که داشت مشکوک و بی توجه باشه ات به پهلو سمتش چرخید و خواب‌آلود زمزمه نمود : کی بیدار شدی
جیمین با لبخند گفت : نیم ساعتی میشه میدونی ساعت چنده زیبایی خفته
ات کمی فکر کرد و گفت: هشت صبح
جیمین : اشتباه کردی یازده صبح رو هیچی که بهت نمی‌گم رز ،
ات با چشم های متعجب سریع نشست و بهت زد گفت : چی ما اینقدر خوابیدیم بچه ها صبحانه نخوردن باید برم درست کن.....
با گرفته شدن دستش توسط جیمین حرفش قطع شد کشیدش به سمته خودش که افتاد توی بغلش سفت توی بغلش فشرد و گفت جیمین : یون بیول صبحانه خورده انگار دوستش اومده پیشش آنو رو هم مادر برد خونه خودشون پس کاری نمونده که نگرانش بشی
ات نفس آسوده ای کشید و به پهلو سمتش چرخید جیمین خم شد و سر روی یه بالشت باهاش گذاشت در یک اینچی صورتش نگاه کرد در سکوتی موهایش رو از صورتش کنار زد نزدیکش شد و لب هاشو گذاشت روی لب های همسرش بوسه ای که با عشق همراه بود،
ات خواست از جدا بشه که دست گذاشت روی کمرش و نگذاشت تکونی بخوره ،جیمین که تقلا های دختر رو دید با بی میلی لب هاشو کند با چشم های ریزی گفت : حداقل بوسه صبحگاهیم رو بده خانمم
دختره خنده ریزی کرد و روی تخت نشست کش قوصی به کمرش داد و از تخت پایین شد دست رو کمر روبه جیمین کرد : جیمینم بلند شو برو حموم باید بریم پایین
جیمین با بی میلی پتو رو کشید روی صورتش و گفت : چرا برم حموم وقتی به لطف تو نیازی به حموم رفتن نیست
گونه های آن دختر از خجالت قرمز شدن درحالیکه به سمته اتاق لباس می‌رفت با لحن ملایمی بیان کرد : از این حرف ها جلوی یون بیول نزنی
جیمین بی خیال بیان کرد : اون دیگه بزرگ شده چه اشکالی داره
همسرش توی اتاق لباس بود از همان‌ بیان کرد : جیمینم اون هنوز بچه ست
بعد از برداشتن لباسی از آن مکان بیرون رفت خیلی زود به حموم رفت
جیمین هنوز هم روی تخت بود
دیدگاه ها (۱۱)

( گناهکار ) ۷۸ part یهو فکری به سرش زد چرا یون بیول رو نفرست...

( گناهکار ) ۷۹ part و سر تا پا از نگاه گذراند با صدای ملایم...

ولی من شیفته دوستی این دونفر هستم بعد از این همه سال باز هم ...

ببینید آرمی ها عشقم الان خوشتیپ تر شده ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️❤️❤️❤️❤...

( گناهکار )۱۰۵ part پشت به جیمین دراز کشیده بود پتو را روی ...

( گناهکار ) ۸۰ part جیمین بازو های همسرش رو فشرد و گفت : به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط