ات

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 18
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦

ا/ت

همش داشتم بالا میاوردم موهام جلوم رو گرفته بود هی میدادمش پشت كه دستی رو روی موهام حس کردم
تهیونگ بود موهامو داد عقب
یکم که حالم بهتر شد و صورتمو شستم
سرمو بالا آوردم برگشتم به سمت تهیونگ
اونم موهامو ول کرد
وقتی دیدمش دوباره گریه‌ام شدت گرفت

تهیونگ : ا/ت آروم باش ا/ت لطفا گریه نکن

ا/ت : (در حال گریه کیوت می‌باشد)

تهیونگ : ا/ت برات توضی میدم

ا/ت : چی رو ه‍ا من خودم همه چی رو دیدم بدونه اینکه هقق به من بگی میای پارتی اونم هق با دوست دخترت

تهیونگ : ا/ت قول میدم به موقعش ه‍مه چیزو برات توضی بدم

ا/ت : نمیخوام (توپید بهش)


ا/ت قدم های محکم برداشت شونه هاشو زد به شونه های تهیونگ و ازش رد شد
تهیونگ برگشت
رفت سمت ا/ت از پشت دستاشو دور کمرش حلقه زد و ا/ت رو گرفت بالا تا نتونه راه براد
(مثل همین بچه ها هست میگیری بغل همون طوری در نظر بگیرین)


ا/ت : ولم کن ععععععععع(گریه بچه ها وقتی میخوان بهانه بگیرن)

تهیونگ : تا برات همه چی رو توضی ندم ولت نمیکنم

ا/ت : نموخاممم عععععع

داره به تهیونگ از پشت لگد میزنه

تهیونگ : ا/ت وقتی بغلت کردم و داری بهم لگد میزنی حس میکنم یه خرس پشمالو تنبل رو گرفتم بغلم


دیگه بهش لگد نزد همون طور بی حس کرد خودشو


خمارررر

ادامه دارد....؟.....؟