وقتی شیشه های خورد شده و درختای سوخته و درودیوارای سیاه ش

وقتی شیشه های خورد شده و درختای سوخته و درودیوارای سیاه شده از دودِ شهرو تصور کردم بغضم گرفت از مظلومیتش....
چند شبه دوباره داره فیلم کیمیارو نشون میده.
یه خرمشهر یه کیمیا
پس چی تغییر کرده؟؟؟؟
گلوله و اتیش که هست هنوز...
پس فقط ۱۳۶۱ شده ۱۳۹۷؟؟ اره؟؟
مردم مظلوم که هنوز هستن
دخترای مظلوم هنوزم هستن که بغض کنن واسه غریبی شهرشون تو مملکتشون.....
کیمیا شده پگاه؟؟
عددای سال عوض شده؟
فقط همین؟؟؟
تشنن، زخمین، بغض دارن...
هنوزم صدای امبولانس و آژیر تو شهرشونه...
هنوزم دستشونو روی گوش بچه هاشون میذارن که نترسن،نشنون صدای این ظلم و ستمو...
الان باید به چی دل خوش کنیم؟
بابت چی تشکر کنیم؟؟
شرمنده...
لبای ترک خوردمون باز نمیشه بگیم ممنونیم ازتون....



╲\╭®
╭🌹 ╯
® ╯\╲
دیدگاه ها (۶)

‍ 🌸 🍃 🌸 خوشبختی نگاه خداست،در این عصر زیبای دوشنبهدعا میکنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط