وقتی میگی چرا باهام ازدواج کردیدرخواستی

وقتی میگی چرا باهام ازدواج کردی؟*درخواستی*

ساعت ۸صبح
سونگیمیییینننننننن پاشووو
-مادرتووو.. چیه؟
ات: اینو نگاه کن چه کیوته
(یه ویدید یوتیوب که یه کاپل رفتن پیک نیک)
-خو چیه؟
ات: ینی خاک تو سر من(یدونه محکم با دوتا دستات میزنی تو سرت) که همچین شوهری گیرم افتاده
-یه ملت آرزوشونه من صداشون کنم...... از خداتم باشه
ات: پاشو بریم پیک نیک ترو خدااا
-باشه ولی شرط داره
منتظر بودی که بهت بگه ببوسم
-من دست به زمین و زمان نمیزنم خودت هچیو اماده کن
ات: 😐😐😐بعد ادعاش میشه شوهر نمونس
پا میشی میری کل خوراکی هارو اماده میکنی و ۹ میرید بیرون


ات: سونگمین جان اگه کمرت رگ به رگ نمیشه خواهشا زیر اندازو بنداز
-: من ترو امشب کار دارم ببینم امشب کمر من رگ به رگ میشه یا تو
ات: اهم باشه کار نکن عزییییییییزکمممممم😁

باهم کلی خندیدی و خوردید و شوخی کردید تازه فیلم هم دیدید البته که لازمه بگم سگای مردمو پار.. ناز کردید که کم کم ساعت داشت ۲میشد و همین جوری رو زمین دراز کشیده بودی و داشتید اروم به ابرا نگاه میکردید که یهو...

ات: سونگمین یه سوال......... چرا منو بین این همه دختر انتخاب کردی و با من ازدواج کردی؟
سونگمین: من یه سال پیش با انتخاب تو تر زدم تو زندگیم... خودمم نمیدونم والا
ات: من دارم جدی حرف میزنم بیشعور اه جواب ندی بهتره
(پشتتو میکنی بهش و قهر میکنی)
سونگمین: میخنده* باشه باشه شوخی کردم (از پشت بغلت میکنه و اروم میخنده)
تورو انتخاب کردم چون واقعا برای من منحضر به فرد بودی ادبت، شعورت، شخصیتت و همه خصوصیات ظاهریت برام مث یک رویا بود
(اولین بار بود که میدیدی داری از اعماق وجودش ابراز احساسات میکنه و تو تنها کسی بودی که میتونست باهاش حرف بزنه پس برگشتی سمتش و اروم بغلش کردی و بعد از چند دقیقه برگشتید خونه)