من گرفتار خودم هستم و زندان خودم

من گرفتار خودم هستم و زندان خودم

هرچه کردم به خودم کردم و وجدان خودم

پسر نوحم و قربانی طوفان خودم

تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند

آنچنانم که شدم دست به دامان خودم

موی تو ریخته بر شانه ی تو امّا من

شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم

از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست

می روم سر بگذارم به بیابان خودم

آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است

اخوانم که رسیدم به زمستان خودم

تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات

من گرفتار خودم هستم و زندان خودم

شب میلاد من بی کس و کار است ولی

باید امشب بروم شام غریبان خودم

#یاسر_قنبرلو
دیدگاه ها (۶۸)

یادم نیست چه کسی اما از زبان کسی شنیده بودم اگر روزی میان ما...

خـــــــواهرم پیشمه

یا بیا و بمان ،یا بیا و همه چیز را جمع کن و ببر...یا تمامت م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط