Part

Part9

ویو کوک
رسیدیم در خونه رفتیم تو و بعد ات رفت تو اتاق یکم صبر کردم و بعد رفتم تو گفتم
کوک:برو بیرون لباس بپوشم
ات:نمی‌خوام برم
کوک:یااااااااا من برای تو بیرون موندم حالا تو بمون
ات :باشه باشه

ات ویو
رفتم بیرون بعد یک دقیقه رفتم تو لباس تنش نبود زود برگشتم
کوک:برگرد
ات:اول بپوش
کوک:پوشیدم برگرد(خنده ریز)
برگشتم دیدم هنوز لخته
ات:یااااااا تو گفتی پوشیدی (چشماشو گرفته)
کوک:خب چه فرقی میکنه تو که قبلا دیدی بدنمو
ات:من کی دیدممممم
کوک:عمم بود قبلا داشت از تو آینه دید میزد
دیدم بغلم کرد و هنوز لباس نپوشیده
ات:یااااااا تو هنوز لباس نپوشیدی منو بزار زمین (تقلا میکنه)
کوک:به هر حال هرشب منو اینطوری میبینی
ات:یعنی چی
کوک:خب من همیشه اینطوری میخوابم
ات:یعنی لخت میخوابی
کوک:اره
ات :داری دروغ میگی دفعه قبل با لباس خوابیدی(تقلا)
کوک :دفعه قبل با لباس خوابیدم چون معذب نشی الان که میخوایم بخوابم
یکدفعه دیدم همونطوری خوابید و منو سفت بغل گرفت منم بدم نیومد همونطوری خوابیدم

پرش زمانی به ۱ماه بعد شب تابستون..............................................

شرط پارت بعد
لایک ۵
کامنت۸
دیدگاه ها (۱۱)

Part10 پرش زمانی به ۱ ماه بعد به شب بهار.......................

Part11ویو کوک رفتیم توی خونه تهیونگ نشستیم و بعد شام خوردیم ...

Part8ویو کوک همون موقع که رسیدیم ات بدو بدو رفت بیرون و منتظ...

Part7ویو ات با کوک رفتین تو مدرسه خیلی مدرسه خوشگلی بود اما ...

𝚙𝚊𝚛𝚝12اسلاید دوم ات اسلاید سوم لباس های ات برای پروازاسلاید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط