گمان نمی کنم این دست ها به هم برسند

گمـان نمی کنم ایـن دست ها به هم برسند
دو دلشکستـه ی در اِنـزوا ، بـه هـم بـرسند

کـدام دست رسیـده ، بـه دستِ دلخواهش
که دست های پُـر از عشقِ ما، بـه هم برسند

فلک نجیب نشسته ست و مؤذیانه بـه فکر
که پیشِ چشمِ من این دو، چرابه هم برسند

شکـوهِ عشق بـه زیـرِ سـؤال خـواهـد رفت!
وگـرنـه می شود آسان دو تـا بـه هم برسند
دیدگاه ها (۰)

⭐️شب داستان 🌙زندگی ماست⭐️گاهی پرنور🌙گاهی کم نور میشود⭐️اما ب...

💚✨امـــیـــدوارم🤍✨در پناه لطف خدا 💚✨و عنایت چهارده معصوم (ع)...

از بـاغ می بَـرنـد، چـراغـانـی ات کنندتـا کـاجِ جشن های زمس...

چشم ساقی چو من از باده خرابست امشبحیف از آن دیده که آمادهٔ خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط