سناریو
"سناریو"
وقتی مریض میشن و تو ازشون مراقبت میکنی.
نامجون🐨{اممم ا.ت ببین اینجا نوشته با خوردن این دارو خوب*نگاهش رو از کتاب میگیره و با دیدن اخمات حرفش رو میخوره*حالا که فکرش رو میکنم داروی مضخرفیه*لبخند ژکوند*
جین🐹{یاااا بچه این چرا اینقدر شوره هااان؟ مگه من طرز پختش رو بهت نگفتم؟... ولی برای شروع خوب بود*چشمک*
یونگی🐱{آروم میری روی تخت تا بغلش کنی که دستاش رو دور کمرت حلقه میکنه و از خودش دورت میکنه اما وقتی میبینه بغض کردی آروم شونت رو میبوسه و میگه...کوچولوی من باور کن همه این کار ها بخاطر خودته*بم و گرفته*
جیهوپ🐿️{چاگیاااا...خواهش میکنم ازم فاصله بگیر وقتی خوب شدم قول میدم خودم رو تمام و کمال در اختیارت بزارم*حالت زار*
جیمین🐥{دارویی رو که آماده کرده بودی رو بهش میدی و اونم تا آخر میخورتش...اه چقدر خوبه که من تورو دارم دختر کوچولو.
تهیونگ🐻{من نمیفهمم زمانی که حالم خوبه نمیذاری حتی بغلت کنم بعد الان که دارم از تب میسوزم هی میچسبی به من*حرصی*
جونگ کوک🐰{هوفف خواهش میکنم تمومش کن دیگه نمیتونم این داروی کوفتی رو بخورم...البته دستپخت تو خوبه هااا مشکل از داروعه.
وقتی مریض میشن و تو ازشون مراقبت میکنی.
نامجون🐨{اممم ا.ت ببین اینجا نوشته با خوردن این دارو خوب*نگاهش رو از کتاب میگیره و با دیدن اخمات حرفش رو میخوره*حالا که فکرش رو میکنم داروی مضخرفیه*لبخند ژکوند*
جین🐹{یاااا بچه این چرا اینقدر شوره هااان؟ مگه من طرز پختش رو بهت نگفتم؟... ولی برای شروع خوب بود*چشمک*
یونگی🐱{آروم میری روی تخت تا بغلش کنی که دستاش رو دور کمرت حلقه میکنه و از خودش دورت میکنه اما وقتی میبینه بغض کردی آروم شونت رو میبوسه و میگه...کوچولوی من باور کن همه این کار ها بخاطر خودته*بم و گرفته*
جیهوپ🐿️{چاگیاااا...خواهش میکنم ازم فاصله بگیر وقتی خوب شدم قول میدم خودم رو تمام و کمال در اختیارت بزارم*حالت زار*
جیمین🐥{دارویی رو که آماده کرده بودی رو بهش میدی و اونم تا آخر میخورتش...اه چقدر خوبه که من تورو دارم دختر کوچولو.
تهیونگ🐻{من نمیفهمم زمانی که حالم خوبه نمیذاری حتی بغلت کنم بعد الان که دارم از تب میسوزم هی میچسبی به من*حرصی*
جونگ کوک🐰{هوفف خواهش میکنم تمومش کن دیگه نمیتونم این داروی کوفتی رو بخورم...البته دستپخت تو خوبه هااا مشکل از داروعه.
- ۱۳۷.۶k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط