مست در آغوش عشقت پادشاهی می کنم
مست در آغوش عشقت پادشاهی می کنم
روی پا انداختم پا و خدایی می کنم
هی مژه برهم زدی آتش به جانم ریختی
دلبری کردی که حالا دلربایی می کنم
تا پلنگیدی میان خواب های رنگی ام
عهد کردم چشم هایت را هوایی می کنم
سخت جانی کردم و حالا بدست آوردمت
تا تو را می بینم احساس رهایی می کنم
دوری از آغوش من گاهی و...فکرش را نکن
چون به زخم فاصله بی اعتنایی می کنم
تا شما ماه شبم باشی و خورشید غزل
من خودم کابوس ها را مومیایی می کنم
باشد اصلن هر چه می گویند چشمانت قبول
من که گفتم ناز چشمت را گدایی می کنم
💖 ❤ #D-#F ❤ 💖
روی پا انداختم پا و خدایی می کنم
هی مژه برهم زدی آتش به جانم ریختی
دلبری کردی که حالا دلربایی می کنم
تا پلنگیدی میان خواب های رنگی ام
عهد کردم چشم هایت را هوایی می کنم
سخت جانی کردم و حالا بدست آوردمت
تا تو را می بینم احساس رهایی می کنم
دوری از آغوش من گاهی و...فکرش را نکن
چون به زخم فاصله بی اعتنایی می کنم
تا شما ماه شبم باشی و خورشید غزل
من خودم کابوس ها را مومیایی می کنم
باشد اصلن هر چه می گویند چشمانت قبول
من که گفتم ناز چشمت را گدایی می کنم
💖 ❤ #D-#F ❤ 💖
- ۷۶۱
- ۲۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط