من به بد بودن هر حادثه عادت دارم

من به بد بودنِ هر حادثه عادت دارم !
جز تو به هرچه که نام‌اش عشق است
حسِ منفورِ خیانت دارم
دیدگاه ها (۱)

یه کلبه ی کاه گلی جنگلی باشد آنهم درست وسطِ جنگل،مه هم باشد،...

اینجا جهنمی در راه استبوی سوختهٔ خیانتاز شانه‌های شبشُر می‌‌...

ی زمانی فکر میکردم بد ترین حس تنها ماندن است حالا میفهمم نه ...

وقتایی که کم میارم ، احساس بیگانه بودن میکنم، حس میکنم به هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط