ددی من پارت

ددی من 🍷 پارت
پدر هانا : امشب او ن مرد میاد چاره ای ندارم جز ( که مکث کرد و به دخترش نگاه کرد

پدر هانا : حاضر شو بریم خونه

هانا ؛ چی اخه کار

پدر هانا : مغازه رو ببند

هانا : ولی

پدر هانا : همین که گفتم

پدر هانا و هانا با هم رفتن خونه

پدر هانا : برو حمام بعدش بیا کارت دارم

هانا : چشم

پدر هانا : ویا ( مادر هانا

ویا : بله ارباب

پدر هانا : به هانا یک لباس باز خوشکل بده بپوشه

ویا : چرا

پدر هانا : اتقدر سوال نپرس کاری که میگم رو
بکن
خلاصهههههه هانا لباس پوشیددد حاضر شد امد پایین دیدد اون همون پسره هس

هانا : تو

چاجوا : دختره هرزه بشین

هانا رفت نشست

چجوا ( پدر هانا ): من تو رو معامله کردم

هانا : چی

چجوا : قمار کردم نتونستم پول رو بدم ت ورو به جاز معامله کردم

تهیونگ بلند شد

تهیونگ : برو چیزای کی می خوای رو بردار بریم به جز لباس اونجا هس

هانا داشت پوک نگاش می کرد

تهیونگ : معلومه چیزی ندارین

تهیونگ : بیارینش ماشینن

بادیگارد : چشم

تهیونگ رفت

بادیگارد : خانم بفرمایید

هانا : برممم گوشیم رو بردارم بیام
رفت اورد و رفت سوار ماشین شد

ماشین تو سکوت بود که تهیونگ سکوت رو شکست

تهیونگ : خب از خودت بگو

هانا : لازم نیس بگم

تهیونگ : نمی خوام بخورم که

هانا : هانا ۲۱ سالمه و تو ؟

تهیونگ : لازم نیس بدونی

هانا : مسخرههههه نمیخواممم بخورم کههه

تهیونگ : حرف خودم رو تکرار نکن
چند تا قوانین هس که باید رعایتت کنی

هانا : اگر‌نکنم

تهیونگ : میمیری یا تنبیه

هانا : چی

تهیونگ : حرفم رو یک بار میزنم خوب گوش کن

تهیونگ : هر شب باید بغلم بخوابی

هانا پرید وسط حرفش

هانا : من مثل هرزه هات نیستم

تهیونگ : خفه شو وسط حرفم نپر

هانا : دوس دارم بپرم می خوای چیکارکنی

تهیونگ : شب نشونت میدم کی هستم

تهیونگ : دوم حق نداری بری بیرون مگر اینکه با خودم

هانا : هر وقت دوس داشتمم میرم بیرون تو هم نمی تونی جلوم رو بگیری

تهیونگ : می دونی من کیم

هانا : اره لاشی بدبخت ( *** نخوررر باباممم یک بار دیگه این طوری بگی با ارمی ها حمله می کنممم هااا )

تهیونگ خواست هانا رو بزنه ولی نزد

تهیونگ : خفه شوو هرزه

هانا : خفه نشممم چی هاننن
یهوو تهیونگ اسلحه رو در اورد

تهیونگ : ببین یک بار دیگه بلبل زبونی کنی با همین زبونت رو قط میکنم

هانا خیلی ترسیددد چون تاحالا اسلحه ندیده بود

هانا : تو ..... کی هستی .... این اسباب بازیه ؟

تهیونگ : نه ( پوزخمده ) به زودی میفهمی
دیدگاه ها (۸)

پارت ۳هانا و تهیونگ پیاده شدن تهیونگ ویو وقتی هانا رو ت کاف...

#ددی_من 🍷🖤پارت ۳هانا و تهیونگ پیاده شدن تهیونگ ویو وقتی هانا...

ببنید قبل اینکه فحش بدین

مافیای من

دوست دختر اجاره ای

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط