باز با آیات عشقت مست و بیمارم نکن

باز با آیات عشقت مست و بیمارم نکن ،
شعر، خوابم میکند ، آرام، بیدارم نکن ،

دوستت دارم بماند وقت دیگر، وقت هست ...
بیقرارم مثل هرشب، خوب من، زارم نکن ...

کار دستم میدهد اینگونه خواهشهای تو ،
راحتم بگذار جانم، پای در کارم نکن ...

عاشقی آسایش من ، عشق کابین من است ...
جان من با واژه های داغ، بیزارم نکن ،

سرخوش از گلبار شعرم ، بیخود از خود میشوم ...
من پر از آرامشم امروز را هارم نکن ...

من زمینی نیستم شاید، سکوتم بهتر است ...
خواهشن دست مرا ول کن، گرفتارم نکن ...

من " پریناز " غزلهایم، چرایش را نپرس
با دلیل و حرف و منطق ، باز آزارم نکن ،
دیدگاه ها (۲)

آه ای همدم دیرینه، مرا یادت هست ...ذره ای از من و آن خاطره ه...

سال هاست ...دیوارها را برداشته اند !!؟و به جایشان ،پنجره های...

نبودنت آزار می دهدمرا ...حتی در مجازی ترین دنیای امروزی ...“...

خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه ...جای ِ مهتاب تو را ناز کنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط