سبزه در دست تو و چشم من اما نگران

سبزه در دست تو و چشم من اما نگران

که گره را به هوای چه کسی خواهی زد
دیدگاه ها (۱)

ببوس مرا...گوییحکم آزادی بیگناهی رااز بند امضا میکنی!همان قد...

نفس در نفسگِرهخواهم زدسبزینگی نگاهت رادر دامنه ی دستانمشاید....

در نزن!رفته ام از خویشکسی منزل نیست...

من دلم گرفته...هرچه می‌روم نمی‌رسمرد پای دوست، کوچه‌باغِ عشق...

قرارمان زیر شکوفه‌های شعر.آنجا که واژه ها برای تو گل می کنند...

روزی،جایی،دقیقه ای،خودت را باز خواهی یافت و آن وقت یا لبخند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط