در پیش چشم عاشق جان که بها ندارد

در پیش چشم عاشق جان که بها ندارد
در چرت نیمــــــــــــــــــروزی رویا که جا ندارد

در هرج و مرج این شهر گدا خدا ندارد
در بیستون دل هم تیشه خطا ندارد

شاه و وزیر در جنگ سرباز که نا ندارد
این شهر دیگ چوبیست بی شک حلوا ندارد

زخم و خنجر رفیقن تنه که تاب ندارد
وقتی که شب میرسد'این درد دوا ندارد

چوب حراج خورده طفل و نبی ندارد
برده فروشان نجیب "این چاه حیا ندارد

اوج غریبی ماست "لهجه گناه ندارد
هر بی پدر یتیم نیست ما و شما ندارد


#امیرعلی_قربانی


#عکس_نوشته👌
دیدگاه ها (۱)

سر می دهم به راه تو روح و روان من توییجان می دهم به پای تو "...

این پنجشنبه به رفتگان فکر نمیکنمتمام یاد من امروز برای انهای...

قافیه اش جور بادان شاعری که برای وصف چشمانتدست بر قلم می بر...

به بکری تنها قمر زمینمفتح کن مراچنان کهارمسترانگ ماه را #امی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط