چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک
part 3
ات با خوشحالی برگشت...
+ ووویییی همه ی اینا مال منهههه؟؟؟؟؟!!!!

پسر خندید... سرشو به معنای آره تکون داد...

+ واییی مرسیییی
دختر با خوشحالی پرید بغل جونگکوک...
ولی بعد با خجالت جدا شد..

+ب...ببخشید.. جوگیر شدم.. کنترلم رو از دست دادم

جونگکوک خندید

- عیب نداره پرنسس...

گفت و دختر رو داخل بغل خودش کشید...
دختر که تعجب کرده بود چیزی‌نگفت...

- پرنسسم...

+م..من

-میخوام بهت یچیز بگم..

+بله...؟

-من... عاشقتم.. بیشتز از هر چیزی تو دنیا

دختر که تعجب کرده بود با لکنت گفت


+دوربین مخفیه؟؟ شوخی میکنی؟

پسر با جدیت سرشو به معنای نه تکون داد

-کامل جدیم...واقعا عاشقتم.. بیشتر از هرچیزی داخل دنیا که فکرشو کنی..

+من.. نمیدونم چی‌بگم...

پسر دستاشو دور‌کمر دختر حلقه کرد و بیشتر به خودش چسبوند...

- عاشقتم..

+باید اعتراف کنم.. منم عاشقتم...
دختر با خجالت گفت

پسر که زا خوشحالی قلبش به تپش افتاد ،مات نگاه کرد..

-ج..جدی میگی؟

+اوهوم...

پسر با خوشحالی دختر رو داخل هوا چرخوند

+هییییییی...

جونگکوک خندید
- مرسی که هستی

موهای دختر رو پشت گوش دختر داد..

ات لبخند زد و گردن جونگکوک رو گرفت.
+ عاشقتم شاهزاده ام...

-عاشقتم پرنسسم...

گفت و بوسه فرانسوی رو شروع کردن...

the end.
دیدگاه ها (۱۶)

جواب به ناشناس🎀

چند شاتی نامجونpart1با ترس برگه امتحانی رو نگاه کرد.... "لعن...

چند شاتی جونگکوکpart 2ات ویواه خدایا بالاخره راحت شدم.... جو...

چندشاتی جونگکوکpart 1با درد دلم از خواب پریدم...وای.. نه...س...

دوست پسر دمدمی مزاج

قلب سیاه نشان سرخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط