الان با یکی از دوستای شیرازیم صحبت میکردم

الان با یکی از دوستای شیرازیم صحبت میکردم..
هی غر میزد..
گفتم چته خوووو

میگه:

عامو ای زمسّونو چش شد یدفه؟!
اولش با بـــاد و بـــارون اومد ، دلمون خوش کِـــرد !🌧 ❄ ️

یدفه شد تابسّون!!
عام پختیم !😓
واللو یکی وظایف زمسّون ِ بهش یادآوری کنه!
خخخ
چی بهش بگم ب نظرتون
دیدگاه ها (۴)

از خاطرات دوست شیرازیمآقو ﺩُﺷﺘﯿﻢ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ یهُ...

🌹 ای شعرو تقدیم به شیرازیوی گل👇 پسین سرد تهرون بود و دلگیر!پ...

چایییه جوری خوبه ...که انگار میگه غصه نخور ،همه چی با من 😊 #...

گر هزاران دام باشد در قدمچون تو با مایی نباشد هیچ غم#حضرت_مو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط