ادامه

ادامه ...

تلخ گفت : نمیتونی اینطور قضاوتش كني وقتي هيچي نميدوني..الا تو نمیدونی چرا اينجايي ولي نگو جيمین تو رو یه دستگاه میبینه که حتی خودتم باورت نمیشه.. ادما نگران دستگاه ها نمیشن چون دستگاهها جایگزین میشن،به دست ديگري سپرده میشن ادما به دستگاه ها محبت نمیکنن الا..چشماتو باز کن. ادما پشت و پناه دستگاه هاشون نمیشن.. جیمین شده کوه پشتِ سرِ توي بي پناه..حالا هدفش که هست. نگو ندیدی و متوجهش نشدي. هرچي
اشکم جاري شد. داغون و پردرد چشمامو بستم اره.. متوجه شده بودم اما...



بچه ها حال نویسنده کای خوب نیست
دیدگاه ها (۴۳)

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۲۹دست لرزونم رو اشفته روي صور...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۳۰که صداي چرخش کلید رو توي قف...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۲۸احساس درد تمام قلب و وجودم ...

๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۲۹میون‌شی...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۰۴تند اومد جلوم و گفت جیمین :...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۲۲و انگشتم رو روي بازوش کشیدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط