از جهانت بگذر و بگذار و همراهم بیا

از جهانت بگذر و بگذار و همراهم بیا
شعرهایت را فقط بردار و همراهم بیا

پشت سر آتش به پا کن تا بسوزد هر چه هست
ها! بکش کبریت بر انبار و همراهم بیا

خاطرات سال هایت را کنار دیگران;
- هم به دست دیگران بسپار و همراهم بیا

راهمان دور است و ناهموار،تصمیمی بگیر
بگذر از این شک لاکردار و همراهم بیا

بگذر از آنان که می خواهند از من بگذری
دیگران را ،دیگران بشمار و همراهم بیا

من از این تکرار بی پایان عبورت می دهم
پا به جای پای من بگذار و همراهم بیا

سال ها دیوار آدم ها سر ما را شکست
عشق من!بگذر از این دیوار و همراهم بیا

اینهمه از اشتیاقم شانه خالی کرده ای
گوش کن حرف مرا این بار و همراهم بیا......
دیدگاه ها (۳)

گیرم که تو صاحب اختیاری ای عشقاصلن تو خدای روزگاری ای عشقهی ...

نگران دل شیدایی خویشم، چه کنمنگرانم که شود باز اسیرت، چه کنم...

ای رهگذر کوچه احساس کجایی؟ محبوب ترین عابر شبهای رهایی... ت...

سیمین بهبهانی"ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!ما دهان از گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط