من تمام روز را در زیر باران بوده ام

من تمام روز را در زیر باران بوده ام
آنطرف، آن گوشه، پایین خیابان بوده ام

میگذشتی، چتر در دست و من اما خیس خیس
پشت آن تندیس سنگی، توی میدان بوده ام

راستی توی خیابان کاجها را دیده ای؟
من همانجا، یک کناری، بین آنان بوده ام

میگذشتی، از کنارم چهره مهتابی و ناز
من نمیدانم چرا آن.لحظه پنهان بوده ام

گاهگاهی در نگاهت، یک فریبی بود، وای
ناز میکردی و من هر بار ویران بوده ام

من ظهور عشق ام و در عشق پنهانم ولی
با خود اندیشیده ای لابد، چه نادان بوده ام

آنطرف، آن گوشه، پایین خیابان، بارها
من تمام روز را در زیر باران بوده ام
دیدگاه ها (۱)

گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی استاین آتـش از هر سر که بر خ...

رنگ چشمان تو یاسی می کند احساس رابوسه هایت می دهد طعم خوش گ...

جاده دلگیرست وقتی عشق همراهت نباشد دوستان باشند, اما یار دلخ...

.این روزها چه قدر هوای تو می کنمحتی غروب، گریه برای تو می کن...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط