مست چشمانت نبودن کار آسانی که نیست

مست چشمانت نبودن کار آسانی که نیست
جنبه میخواهد،ولی این درد درمانی که نیست

میتوانم جان دهم در راه چشمانت ولی
در رهت قبلا فنا گشتم،دگر جانی که نیست

صد قسم دادم به چشمانت نظر بر ما کنی
در دل عاشق کشت انصاف و ایمانی که نیست

در خیالاتم برایت شعر میگفتم مدام
روی فرش قرمزی بر روی ایوانی که نیست

گفتمت با قلب ما بازی نکن،عشوه مکن
من ندانستم تورا در سینه وجدانی که نیست

چین مزن پیشانی ات دنیا ز حالم با خبر
درد درویشی دگر اسرار پنهانی که نیست
دیدگاه ها (۲)

تو را در خواب میبینم ، امان از دسـتِ بینایــیبه کوری مبتلا گ...

رفتی و با رفتنت این دل پریشان است هنوز مثل مرغ بی پرو بالی ک...

هردو از جنس بهاریم بیا پر بزنیم خسته از صبر و قراریم بیا پر ...

من چون" پروانه اے" بـی قرار حوالے دوست داشتنت، "نفس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط