سلام ema عزیز

سلام ema عزیز
روز 338
به رسم تمام روزهای تعطیل که اسیر کوه شده ام
‌نزدیک هفت ساله که زندگی پر از تنهایی تجربه میکنم ، به وقت رسیدن فصل کوچ تفنگ بر دست اسیر کوه قبل طلوع آفتاب میشوم و به وقت بهاران چوب به دست همسفر رود
دیوانه تر از هر دیوانه برعکس تمام مردمانی که شب در خلوتگاه خود اسیر تنهایی و شخم زدن گذشته خود هستن من در کنج دنجی که هر لحظه ممکن در مکانی با آهنگی یا صدای نسیمی اسیر تنهایی و پر از خاطرات ویرانگری زندگی میشوم
و اینکه تنهایی حاصل کدامین بذر زندگی من بوده که اینگونه میوه اش به چشم می آید
در آستانه چهل سالگی خندان تر از قبل و پر از ویرانی هایی که از درون یخ زده است
پیری بیشتر از هر چه ما نداریم نزدیک میشود و تمام آرزوهایی که در اوج جوانی کشیده آیم با جبر روزگار محقق نشد ، نه اینکه نخواستیم در زمان بدی در مکان خاصی اسیر شده ایم
شغل واژه ای آشنا که هرچه به سمت پیری میرویم امنیت بیشتری را باید داشته باشیم اما اینجا خبر از کوچ پاییزی و لم دادن روی کاناپه و برف و باران نیست
یک دهه کار در سخت ترین شرایط و کوله پشتی که همیشه برای رفتن آماده بود
باورم نمیشد که زودتر از آنچه که پنداری به ایستگاه نزدیک شده ام و تمام لحظه ها را فریاد میزنم که چگونه فدای کار شد ... .
چند وقت قبل داخل یکی از کانال های طنز نویسی تعریفی از زندگی در ایران بود
و من به رسم دیوانگی نوشتم
زندگی در ایران
شبیه دویدن روی تردمیل
نه به انتهای خط میرسی ، نه حق ایستادن داری
که اگر بایستی چند متر عقب تر پرت خواهی شد

برایتان در این پنج شنبه تعطیل که پر از سوز برق زمستانی است
آرزوی خوبی ، خوشی و مهمتر از همه سلامتی دارم و امیدوارم اسیر دیوانگی پر از تنهایی نشوید .
نقطه سر خط ... .
دست نوشته های ذهن یک دیوانه
دیدگاه ها (۱۰)

برای رفع دلتنگی موقت .... معلق‌ام درست در جايی كه می‌خواستم ...

میگم خان دایییادت قصه اون دختره را تعریف کردی لب ساحل موهاش ...

سلام ema عزیزروز 339شبیه دردیست لاعلاج وقتی حرفی برای گفتن ن...

سلام ema عزیز روز 340,میشود با حرف کسی آرام شد ابر شد آسمان ...

( گناهکار )۱۴۷ part دونستن اینکه من تنها آدم توی این ماجراها...

رمـان مٰـالک نفٰس های تـو پـارت پنجـم🌷✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط