نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:28

غذا هارو تو ظرف ریختم و یکی یکی گذاشتم رو میز آب رو هم گذاشتم رو میز با لیوان

ا.ت:غذا حاظره بیاین بشینید

یکی یکی اومدن نشستن و شروع به خوردن غذا کردیم

م.ک:خیلی خوشمزست عروس گلم (لبخند)

ا.ت:نوش جان(خجالت)

م.ت:نگاش کن خجالت کشید(خنده)

ا.ت:مامان

م.ت:یامان

ب.گ:بسه دیگه غذاتون رو بوخورید

دیگه چیزی نگفتیم و به خوردن غذا ادامه دادیم

.................

غذامون تموم شد پاشدم که ظرفارو جمع کنم که

م.ک:عزیزم من کمکت میکنم

م.ت:منم همینطور

ا.ت:نه نه لازم نیست به زحمت میوفتین من خودم جمع میکنم

م.ک:نه عزیزم این چه حرفیه

م.ت:ماهم کمکت میکنیم سر خودمونم گرم میشه

ا.ت:باشه هرجور راحتین

با کمک مامانم و زن عمو ظرفارو جمع کردیم و بردیم آشپز خونه تو آشپز خونه مشغول شستن ظرفا بودیم و بابام و عمو و بابا بزرگ و جونگ کوک داشتن فوتبال میدیدن که تیمی که طرفدارشون بودن گل زد

ب.ک و ب.ت و ب.گ و کوک:گلللللل(داد)

م.ت:آخه فوتبال چیداره که اینا هی نگاه میکنن؟

م.ک:به جای اینکه بیان کمکمون کنن فوتبال میبینن

م.ت:شیطونه میگه برم این تلویزیون رو خورد کنم(عصبی)

ا.ت:مامان آروم باش لازم نیست عصبی بشی

م.ک:
دیدگاه ها (۳)

نام:خاندان جئون PART:29م.ک:راست میگه لازم نیست بخاطر اینا خو...

نام:خاندان جئون PART:30ب.ک:این همه راهو اومدی که فقط همینو ب...

نام:خاندان جئون PART:27ا.ت:آرهکه صدای زنگ در اومد جوگ کوک:حت...

نام:خاندان جئون PART:26ا.ت:خب بریم پایین کمکم کن غذا درست کن...

پارت ۱۱ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط