دوستت دارم

دوستت دارم
اما برایِ خودم نمی خواهمت ...
که خواستن، عینِ خودخواهی است
و داشتن، عینِ از دست دادن ...
نزدیک تر نیا !
من سالهاست که از آدم های این شهر،
فاصله می گیرم...
کسانی را از دور دیده ام که بهترین بودند ...
و نزدیک که می شدند
خنجرهایشان را می دیدم ...
که گلویِ اعتمادم را ذره ذره می برید ...
من از نزدیک شدن ها زخمی ام ...
نزدیک تر نیا !
بگذار از دور تو را بخواهم
که انتظارِ امنیتِ آغوشِ تو شیرین است،
حتی اگر به بلندایِ یک عمر،
حتی اگر برایِ «ابد» باشد ...
دیدگاه ها (۲۰)

‏هزار نفربه تو خیره می‌شوند و آه می‌کشند ...که سهم که می‌شوی...

بر روی صندلی خواهم نشستسیگاری خواهم کشید ...به میخ هایی فکر ...

رنگ غمی در چشم‌هایش بود ...که مرا به سال‌های گذشته می‌برد .....

بعد از تو ...می‌توان به همان خیابان رفتبه همان کافههمان میز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط