ادامه تک پارتی

ادامه تک پارتی
کوک رفت غذا رو بچینه
غذا خوردیم ظرفا دوتایی شستیم
با کوک روی مبل نشستیم من توی بغلش بودم حس قشنگی بود ارامش می‌گرفتم
کوک: عزیزم؟ *اروم
ا.ت:,هوم
کوک: بریم آماده بشیم الان میان
ا.ت که دوست نداشت از بغل ارامش بخش شوهرش بی ون بیاد اخم ریزی کردم خودش بیشتر برای شوهرش ناز کرد
کوک لبخندی زد بوسه روی لبش کاشت گفت: عشقم پاشو الان میرسن هااا
ا.ت با نارضایتی بلند شد رفت تا آماده بشه
دوساعت بعد
ا.ت با استرس کنار کوک ایستاد بود نفس عمیق میکشید
کوک:,عشقم اروم باش
همه داشتن به اون دوتا نگاه میکردن مادر کوک پدرش هم به خیال که پسره با خوشحالی نگاه میکردن که ا.ت سرش انداخت پایین بی مقدمه گفت:, بچه دختره
همه دست زدن خوشحالی کردن اما دو نفر با اخم ایستاده بودن به اونا نگاه میکردن کوک و ا.ت به رسم ادب جلو شون رفتن ا.ت تا خواست حرفی بزنه با سیلی محکم مادر شوهرش حرف توی دهنش موند با بهت شک نگاه میکرد
کوک خشکس زده بود صدا از کسی نمیومد همه توی سکوت بودن
کوک به طرز وحشتناک به پدر مادرش نگاه مرپم با صدای اروم ترسناکش گفت: به چه حقی روی زنم دست بلند کردین
مادر کوک: دختره هرزه عوضی مگه نگفتم باید پسر بدنیا بیاری هاااننن *داد
کوک با عصبانیت گفت :حرفی میرنی مزه من بعد درش بیا من بوم دوست دارم پختر پسر برام فرقی نمیکنه به چه جرعتی زدیش هاااا* داد
ا.ت : با بغض فقط سرش انداخت پایین به سمت اتاقش رفت در قفل کرد
کوک :برید بیرون
مادر کوک:هه کاری میکنم طلاق بگیری
کوک:هر غلطی میخواهی بکن فقط گمشووو
مادر پدر کوک رفتن بیرون
کوک از همه معذرت خواهی کرد به بیرون هدایتشون کرد در بست پشت دراتاق خودشون نشست با صدای بی نهایت شکسته داغون گفت : زندگیم میدونم در قفل کردی باز کن درو قربونت برم
ا.ت : با هق هق گفت : من .. من ..متاسفم... کوک
کوک با بغض گفت : اینو نگو قربونت برم تقصیر منه ببخشید در باز کن من دوست دارم هم تورو هم اون فندق کوچولو مو
ا.ت در باز مرد کوک بلند شد به طرفش رفت محکم بغلش کرد
کوک: ببخشید من نمیدونستم اینقدر واکنش نشون میدن وگرنه بیخیال این جشن میشدیم
ا.ت: من ...من ... خیلی بدرد نخورم
کوک :اینو نگو قربونت برم من عاشقتونم عزیزم
ا.ت: راست میگی یعنی ناراحت نیستی که بچه دختره بخاطر دل من نمیگی که دختر دوست داری
کوک:معلوم که من عاشق دخترم این چه حرفیه اون پرنسس بابایی
ا.ت: دوستت دارم
کوک: من دیوونتم زندگیم بوسه اول روی لبات بعد روی شکت زد گفت خوش آمدید به زندگیم عزیزانم

ببخشید که بد شد
درخواستی ایشون @nika.w
دیدگاه ها (۶)

زیر همین پست بگید

اوخیییی کیوتتت

تک پارتی کوکی .. وقتی حامله ای بچه دختره کوک میخواد ولی...سل...

ست با الهه جوننن💕🥰

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط